Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
agricultural price policy
U
سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
agricultural support policy
U
سیاست حمایت از کشاورزی
agricultural
U
فلاحتی
agricultural
U
زراعتی
agricultural
U
کشاورزی
agricultural planning
U
برنامه ریزی کشاورزی
agricultural mechanization
U
ماشینی کردن کشاورزی
agricultural cooperatives
U
تعاونیهای کشاورزی
agricultural implements
U
الات کشاورزی
agricultural fluctuations
U
نوسانهای کشاورزی
agricultural credit
U
اعتبار کشاورزی
agricultural implements
U
ادوات فلاحتی
agricultural pollution
U
الودگی کشاورزی
agricultural investigation
U
تجسسات کشاورزی
agricultural products
U
محصولات کشاورزی
agricultural projects
U
طرحهای کشاورزی
agricultural revolution
U
انقلاب کشاورزی
agricultural sector
U
بخش کشاورزی
Agricultural Order
U
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
agricultural economics
U
اقتصاد کشاورزی
agricultural extension services
U
خدمات ترویج کشاورزی
agricultural labor productivity
U
بهره دهی کارگر کشاورزی
food and agricultural organization
U
سازمان خواروبار وکشاورزی
food and agricultural organization
U
از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
policy
U
مسلک سیاست
policy
U
تدبیر
policy of d.
U
سیاست واگذاری اوضاع
policy
U
خط مشی
policy
U
سیاست
policy
U
اداره یاحکومت کردن
policy
U
خط مشی سیاستمداری
policy
U
مصلحت اندیشی
policy
U
کاردانی
policy
U
بیمه نامه ورقه بیمه
policy
U
رویه
policy
U
خط مشی روش
policy
U
بیمه نامه
policy
U
سند معلق به انجام شرطی
policy holder
U
دارنده بیمه
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
policy file
U
پرونده خط مشیها و دستورات
foreign policy
U
سیاست خارجی
ostrich policy
U
رویه کبک
ostrich policy
U
سیاست خود فریبی
outward looking policy
U
سیاست برون نگر
policy book
U
پرونده خط مشیها
policy book
U
کتاب روشها
policy dilemma
U
معمای سیاستی
policy dilemma
U
تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
policy of contianment
U
سیاست تحدیدی
policy holder
U
دارنده بیمه نامه
re assurance policy
U
قرارداد بیمه اتکایی
public policy
U
سیاست عمومی
pricing policy
U
سیاست قیمت گذاری
policy options
U
انتخابهای مورد نظر
budgetary policy
U
سیاست بودجهای
policy options
U
انتخابهای سیاستی
foreign policy
U
خط مشی عمل خارجی
policy of contianment
U
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
policy objectives
U
اهداف موردنظر
policy objectives
U
اهداف سیاستی
policy makers
U
سیاست گذاران
policy maker
U
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy instrument
U
ابزار اجرای سیاست
policy implication
U
کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy implication
U
کابرد سیاستی
blanket policy
U
بیمه نامه جامع
floating policy
U
بیمه نامه متغیر
evacuation policy
U
روش تخلیه پزشکی
evacuation policy
U
خط مشی اخراجات پزشکی
open policy
U
بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open policy
U
بیمه نامه باز
expansionary policy
U
سیاست انبساطی
national policy
U
سیاست ملی
national policy
U
خط مشی ملی
monetary policy
U
سیاست پولی
mixed policy
U
بیمه نامه مختلط
land policy
U
سیاست اقتصادی مربوط به زمین
fiscal policy
U
سیاست مالی
employment policy
U
سیاست اشتغال
economic policy
U
سیاست اقتصادی
health policy
U
سیاست بهداشتی
honesty is the best policy
U
عین مصلحت در راستی ودرستی است
honesty is the best policy
U
راستی ودرستی بهترین رویه
fiscal policy
U
سیاست مالیاتی
financial policy
U
سیاست مالی
income policy
U
سیاست درامدی
income policy
U
سیاست مربوط به درامدها
open policy
U
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
development policy
U
سیاست توسعه
open policy
U
بیمه نامه قابل تغییر
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
valued policy
U
بیمه نامه با ارزش معین
insurance policy
U
بیمه نامه
insurance policy
U
قرارداد بیمه
policy-making
U
سیاست گذاری
policy making
U
سیاست گذاری
to u. a policy of insurance
U
رابکسی دادن
endowment policy
U
بیمهی عمر
to u. a policy of insurance
U
سند بیمه
insurance policy
U
سند بیمه
unvalued policy
U
بیمه نامه ارزش گذاری نشده
agreed value policy
U
بیمه نامه با ارزش توافق شده
voyage policy
U
قرارداد اجاره کشتی
voyage policy
U
بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy
U
سیاست دستمزد
underwrite policy
U
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
valued policy
U
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
wagering policy
U
بیمه قماری
to a dapt a policy
U
رویهای اتخاذ کردن
time policy
U
بیمه نامه مدت دار
stabilization policy
U
سیاست تثبیت اقتصادی
social policy
U
سیاست اجتماعی
bearer policy
U
بیمه نامه بدون نام
stop go policy
U
سیاست تثبیت
policy of pandering
U
سیاست خودشیرین بودن
blanket policy
U
بیمه نامه کلی
blanket policy
U
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
stop go policy
U
توسعه
take out an insurance policy
U
قرارداد بیمه را منعقد کردن
time policy
U
بیمه نامه دریایی با مدت محدود
the policy of the government
U
سیاست دولت
the policy of the government
U
رویه دولت
tax policy
U
سیاست مالیاتی
expansionary monetary policy
U
سیاست پولی انبساطی
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
import substitution policy
U
سیاست جانشینی واردات
active fiscal policy
U
منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
active fiscal policy
U
سیاست مالی فعال
insured, policy holder
U
بیمه شده
scorched-earth policy
U
نابودکردنوازبینبردن
The policy of balance of power.
U
سیاست موازنه قدرت
open door policy
U
سیاست درهای باز
expansionary fiscal policy
U
سیاست مالی انبساطی
restrictive fiscal policy
U
سیاست مالی انقباضی
easy money policy
U
سیاست گشایش پول
tools of fiscal policy
U
ابزار سیاست مالی
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
comprehensive insurance policy
U
بیمه نامه جامع
pure fiscal policy
U
سیاست مالی خالص
begger my neighbour policy
U
سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
anti inflationary policy
U
سیاست انقباضی
anti inflationary policy
U
ضد تورمی
compensatory fiscal policy
U
سیاستهای مالی ترمیمی
austere fiscal policy
U
سیاست مالی مضیق
the open door policy
U
سیاست دروازههای باز
passive fiscal policy
U
سیاست مالی غیر فعال
all risk insurance policy
U
بیمه نامه تمام خطر
discretionary fiscal policy
U
سیاست مالی اختیاری
discount rate policy
U
سیاست نرخ تنزیل
scrap heap policy
U
رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
decision making policy
U
سیاست تصمیم گیری
begger my neighbour policy
U
سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
pure monetary policy
U
سیاست پولی خالص
tools of monetary policy
U
ابزار سیاست پولی
restrictive monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
contractionary fiscal policy
U
سیاست مالی انقباضی
contractionary monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
He sought, if without much success, a social policy.
U
او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy.
U
ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
What is the price ...?
قیمت ... چقدر است؟
What is the price ...?
قیمت ... چقدر است؟
What is the price ...?
قیمت ... چقدر است؟
Without ( beyond , above ) price .
U
بی نهایت قیمتی
asking price
U
قیمت آخر
price
U
ارزش
outside price
U
حد اکثر بها
mean price
U
قیمت متوسط
last price
U
اخرین قیمت حداقل قیمت
last price
U
قیمت اخر
asking price
U
قیمت مورد مطالبهی فروشنده
just price
U
قیمت منصفانه
just price
U
قیمت عادلانه
least price
U
حداقل قیمت
price
U
قیمت
price
U
مبلغ شرطبندی
all in price
U
قیمت کل
at any price
U
بهر قسمت که باشد
at any price
U
بهر بها
price
U
ارزش پولی کالا
price
U
قیمت گذاشتن
price
U
بها
price
U
بها قائل شدن
all in price
U
بهای کامل
price
U
نرخ
reserve price
U
قیمت پایه در حراج
sale price
U
قیمت حراج
resonable price
U
بهای عادله
resale price
U
بهای خرده فروشی
reserve price
U
اخرین بها
sale price
U
قیمت فروش
reserve price
U
بهای قطعی
reserve price
U
قیمت نهایی بهای قطعی
ruling price
U
قیمت روز
retail price
U
قیمت خرده فروشی
retail price
U
بهای خرده فروشی
standard price
U
قیمت پایه
standard price
U
قیمت استاندارد
basis price
U
قیمت مبنا
spot price
U
بهای جنس در معامله نقدی
spot price
U
قیمت برای فروش فوری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com