English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
affect display U نمایش عاطفه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
affect U نتیجه
affect U احساسات برخورد
affect U اثر کردن بر
affect U تغییردادن
affect U متاثر کردن
affect U وانمودکردن
affect U دوست داشتن
affect U تمایل داشتن
affect U تظاهر کردن به
affect U انفعال
affect U لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
appropriate affect U هیجان همخوان
affect U عاطفه
to affect somebody U اثر کردن بر کسی
How do you think the changes will affect you? U فکر می کنید تغییرات چگونه بر زندگی شما تاثیر بگذارد؟
to affect somebody U کسی را متاثر کردن
to affect somebody U کسی را احساساتی کردن
affect U اثر
affect structure U ساخت عاطفه
detached affect U انفعال گسلیده
flat affect U افت عاطفی
discharge of affect U برون ریزی هیجانی
fixation of affect U تثبیت عاطفی
displacement of affect U جابه جایی عاطفه
affect block U وقفه عاطفه
transposition of affect U جابه جایی عاطفه
blunted affect U افت هیجانی
affect inversion U وارونگی عاطفه
labile affect U هیجان نااستوار
flattening of affect U بی تفاوتی عاطفی
to affect something [cultivate for effect] U کوشش کردن برای به نتیجه ای رسیدن
To affect favourably [adversely] حسن اثر [سوءاثر] گذاردن
A single bereavement is enough to affect a whole family. <proverb> U یک داغ دل بس است براى قبیله اى .
h display U ارائه اچ
k display U ارائه کی
l display U ارائه ال
d display U ارائه دی
m display U ارائه ام
g display U ارائه جی
i display U ارائهای
j display U ارائه جی
n display U ارائه ان
p display U ارائه پی
self display U جلوه گری
f display U ارائه اف
c display U ارائه سی
display U نمایش دادن
display U اشکارکردن نمایش
display U نمایشگر صفحه نمایش
display U ویترین
display U نمایش
display U در معرض نمایش
display U نمایاندن
display U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display U نشان دادن اطلاعات
display U نشان دادن ابراز کردن
display U تظاهر
display U جلوه نمایاندن
display U ارائه
display U اشکار کردن
b display U ارائه ب
self display U خودنمایی
display U نمایشگری
graphic display U یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
message display U نمایشپیغام
raster display U نمایش محل تصویر
graphics display U نمایش گرافیکی
function display U نمایشگرتابع
vector display U نمایش برداری
heads up display U وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
display console U کنسول نمایش
teletype display U نمایش تله تایپ
teletype display U نمایش تایپ راه دور
situation display U صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
simultaneous display U نمایش سیمولتانه
RGB display U سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
raster display U صفحه نمایش شبکهای
pyrotechnic display U اتش بازی
colour display U نمایشرنگ
plasma display U نمایشگرپلاسمایی
plasma display U نمایش پلاسما
menu display U روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
marching display U وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
plasma display U صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
display cabinet U بوفه
visual display U نمایش بصری
display setting U تنظیمصفحهنمایش
display type U نوع نمایش
display highlighting U جلوه دادن تصویر
display foreground U پیش نمای تصویر
display device U دستگاه نمایش
display cycle U چرخه نمایش
display controlled U نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
digital display U صفحهنمایشعددی
display console U پیشانه نمایشگر
display board U تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
display background U زمینه نمایش
display architecture U معماری نمایشی
display adapter U اداپتور صفحه نمایش
backlit display U واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
backlit display U صفحه نمایش پشت نور
data display U داده نمایی
data display U داده نما
display image U نمای تصویر
display menu U فهرست انتخاب نمایشی
text display U نمایشگرمتن
formatted display U نمایش شکل یافته
display unit U واحد نمایش
display unit U واحد نمایشگر
display tube U لامپ نمایشگر
display menu U فهرست نمایش
display surface U سطح نمایش
display terminal U پایانه نمایشگر
display terminal U ترمینال نمایش
display tolerance U میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
language display button U دکمهنمایشگر
video display unit U واحد نمایش تصویری
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
digital frequency display U شمارهتکرارنمایش
liquid-crystal display U نمایشکریستالمایع
dial-type display U نمایشصفحهاعداد
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
alphanumeric display terminal U ترمینال نمایش الفبا عددی
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال نمایش بصری
aperture/exposure value display U دهانهنمایشیمقدارنمایش
row number display U نمایشگرتعدادرجها
video display terminal U ترمینال نمایش تصویری
vector graphics display U بردار نمایش گرافیکی
visual display unit U واحد نمایشگر بصری
graphic display resolution U وضوح نمایش گرافیکی
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
graphic display mode U مد نمایش گرافیکی
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display U صفحه نمایش پلاسمای گازی
gas plasma display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
full page display U نمایش تمام صفحه
flat panel display U صفحه نمایش مسطح
ibm /a display adapter U IBاداپتور نمایش A/4158
gas plasma display U صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
monochrome display adapter U اداپتور نمایش تک رنگ
touch sensitive display U صفحه نمایش حساس لمسی
thin window display U نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
refresh display cycle U زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
data display unit U واحد داده نما
character mapped display U نمایش طرح دخشهای
range bearing display U ارائه بی
plasma panel display U وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
enhanced graphics display U صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
plasma display panel U صفحه نمایش گازی
visual display unit U واحد نمایش دیداری
To assert oneself . To display ones merit . U خودی را نشان دادن
glass-fronted display cabinet U بوفه
data display illumination button U دکمهنمایشگراطلاعات
alarm threshold display button U دکمهنمایشسرحدهشدار
high resolution bit mapped display U تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
battery integration end radar display U equipment
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
battery integration end radar display U وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com