Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
aerospace projection operations
U
بالای منطقه عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aerospace
U
جو زمین
aerospace
U
فضای ماوراء جو
aerospace
U
فضای هوایی
aerospace
U
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
aerospace vehicle
U
هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
تصویر
projection
U
طرح
projection
U
پیش بینی یک وضعیت ازمجموعهای داده
projection
U
فرافکنی
projection
U
پیش بینی
projection
U
پیش امدگی
projection
U
پیش افکنی برامدگی
projection
U
نقشه کشی
projection
U
پرتاب طرح
projection
U
طرح ریزی
projection
U
تجسم پرتو افکنی
projection
U
نور افکنی اگراندیسمان
projection
U
پروژه
projection
U
افکنش تصویر
operations
U
نحوه استفاده ازدستگاهها
f.of operations
U
حوزه عملیات
operations
U
عملیات
projection of a point
U
تصویر نقطه
projection formula
U
فرمول تصویری
policonic projection
U
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
perspective projection
U
تصویر پرسپکتیوی
orthographical projection
U
نمایش چیزی با خط هاوگوشههای راست
projection of a point
U
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
oblique projection
U
تصویر مایل
oblique projection
U
تصویر مورب
projection maps
U
نقشههای فرافکنی
lambert projection
U
سیستم تصویر لامبرت
lambert projection
U
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
interrupted projection
U
برآمدگیفاصلهدار
mercator projection
U
نقشه برجسته نمای دارای نصف النهارات متوازی
mercator's projection
U
تصویر مرکاتوریا استوانهای
newman projection
U
تصویر نیومن
oblique projection
U
نمایش اجسامی درروی صفحه بوسیله تصویرمایل
projection of a point
U
خط مصور
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projection tube
U
لامپ تصویر
projection screen
U
صفحهنورافکن
axonometric projection
U
طرح های هندسی
[معماری]
isometric Projection
U
[نقشه هم اندازه سه بعدی]
projection product
U
ضرب داخلی
[ریاضی]
projection product
U
ضرب نقطه ای
[ریاضی]
projection product
U
ضرب اسکالر
[ریاضی]
projection dome
U
گنبدپرتوافکن
plane projection
U
طرحمسطح
projection weld
U
جوش خال سیاه
projection weld
U
جوش نقطه سیاه
projection welding
U
جوش برجسته
projection welding
U
جوشکاری نقطه سیاه
sinusoidal projection
U
نقشه جهان نمای مسطح
visual projection
U
فرافکنی دیداری
conic projection
U
نقشهکشیمخروطی
cylindrical projection
U
نقشهکشیاستوانهای
area projection
U
تهیه نقشه از منطقه
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
area projection
U
تهیه تصویر منطقه
annular projection
U
برامدگی حلقوی
circular projection
U
برامدگی گرد
Military operations.
U
عملیات نظامی
clearing operations
U
عملیات مین روبی
operations room
U
centre combatinformation: syn
concept of operations
U
تدبیر عملیات
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
clearing operations
U
عملیات پاک کردن مین
combat operations
U
مرکز عملیات رزمی
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
terminal operations
U
عملیات بارانداز
stability operations
U
عملیات تامین ثبات داخلی
stability operations
U
عملیات ارام سازی
special operations
U
عملیات مخصوص یا ویژه
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
theater of operations
U
صحنه عملیات
radiological operations
U
عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
psychological operations
U
عملیات روانی
logical operations
U
عملیات منطقی
base of operations
U
پایگاه عملیات
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
building operations
U
عملیات ساختمانی
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
operations room
U
اتاق عملیات
operations research
U
تحقیق در عملیات
covert operations
U
عملیات پنهانی
maritime operations
U
عملیات دریایی یا ناوگانی
airmobile operations
U
عملیات هوارو
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
denial operations
U
عملیات ممانعتی
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
joint operations
U
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
air operations
U
میز ردنگاری هوایی
formal operations
U
عملیات صوری
flight operations
U
عملیات پرواز
air operations
U
عملیات هوایی
covert operations
U
عملیات مخفی
airmobile operations
U
عملیات متحرک هوایی
night operations
U
عملیات شبانه
operations research
U
تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
operations personal
U
پرسنل عملیات
operations detachment
U
عنصرعملیات رسد عملیات
operations detachment
U
قسمت مسئول عملیات
operations code
U
رمز عملیاتی
operations code
U
کد عملیاتی
operations analysis
U
تجزیه و تحلیل عملیات
concept of operations
U
روش اجرای عملیات
concrete operations
U
عملیات عینی
continuity of operations
U
مداومت عملیات
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
deputy for operations
U
معاونت عملیات
tertiary projection area
U
ناحیه فرافکنی سوم
auditory projection area
U
ناحیه ادراک شنیداری
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
secondary projection area
U
منطقه فرافکنی ثانوی
azimuth equidistant projection
U
وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
joint amphibious operations
U
عملیات مشترک اب خاکی
data transfer operations
U
عملیات انتقال داده
open market operations
U
عملیات بازار ازاد
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
the four basic arithmetic operations
U
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
computer operations manager
U
مدیر عملیات کامپیوتر
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
black market operations
U
عملیات بازار سیاه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
air area operations
U
عملیات منطقه هوایی
air ground operations
U
عملیات مشترک زمینی وهوایی
chief of naval operations
U
فرمانده عملیات دریایی
raven's controlled projection test
U
ازمون فرافکنی کنترل شده ریون
low voltage projection lamp
U
لامپ فشار ضعیف
vehicle used for migrant-smuggling operations
U
خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
assistant chief of staff, g (operations
U
رکن سوم اداره سوم
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com