English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
advanced timing U ادوانس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
timing U تنظیم وقت
timing U تنظیم سرعت چیزی
timing U زمان گیری
timing U زمان بندی
timing U برنامه ریزی زمانی
timing U زمان احتراق
timing U تنظیم زمان احتراق موتور
timing U زمان عمل کردن
timing U زمان سنجی
timing U تنظیم
timing U تنظیم زمان عمل کردن موتور
timing track U شیار تنظیم وقت
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
attack timing U زمان بندی تک
timing device U وسیله
ignition timing U میزان کردن جرقه
interrupter timing U میزان کردن جرقه
injection timing U تنظیم مقدار تزریق
magneto timing U میزان کردن مگنت
timing chart U نمودارتنظیم وقت
timing belt U تسمهتیمینگ
timing diagram U نمودار تنظیم وقت
valve timing U تنظیم سوپاپ اتومبیل
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
valve timing U زمان بندی سوپاپ
timing device U ساعتی
spark timing U میزان کردن جرقه
advanced U جلوافتاده
advanced U پیشرفته
advanced U عالی
advanced U جلویی مقدم
advanced U روش ذخیره سازی داده روی دیسک سخت که سریع تر و کاراتراز RLL است
advanced U سیستم نرم افزاری
advanced U که به سیستم عامل اجازه میدهد سخت افزارهای مناسب را خودکار تشخیص دهد
advanced U یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
advanced U برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
advanced U پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند
advanced U بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
advanced course U دوره عالی
advanced U Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
advanced پیشرفته
advanced U ترقی کرده پیش افتاده
automatic timing advance U تنظیم کننده خودکار
advanced work U استحکامات اصلی ساختمان
advanced pawn U پیاده پیش رفته
advanced pawn U پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
advanced level U پیشرفته
advanced rigging U ملوانی پیشرفته
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
advanced ignition U اوانس احتراق
advanced countries U کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
advanced capitalism U سرمایه داری پیشرفته
advanced basic U بیسیک پیشرفته
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
Advanced Technology Attachment U حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
advanced individual training U اموزش تکمیلی انفرادی
Advanced Technology Attachment U واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
advanced unit training U اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
Advanced Technology Attachment U مگابایت دار ثانیه دارد
advanced fleet anchorage U لنگرگاه مقدم ناوگان
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
Advanced Technology Attachment U واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
Advanced Technology Attachment U خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
advanced progressive matrices test U ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
To have a good sense of timing . To have a sense of occasion j. U موقع شناس بودن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com