English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
advanced basic U بیسیک پیشرفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
advanced U عالی
advanced course U دوره عالی
advanced U Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
advanced U بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
advanced U پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند
advanced U برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
advanced U یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
advanced U که به سیستم عامل اجازه میدهد سخت افزارهای مناسب را خودکار تشخیص دهد
advanced U سیستم نرم افزاری
advanced U روش ذخیره سازی داده روی دیسک سخت که سریع تر و کاراتراز RLL است
advanced U جلویی مقدم
advanced پیشرفته
advanced U ترقی کرده پیش افتاده
advanced U جلوافتاده
advanced U پیشرفته
advanced countries U کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
advanced capitalism U سرمایه داری پیشرفته
advanced pawn U پیاده پیش رفته
advanced ignition U اوانس احتراق
advanced timing U ادوانس
advanced work U استحکامات اصلی ساختمان
advanced level U پیشرفته
advanced rigging U ملوانی پیشرفته
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
advanced pawn U پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
Advanced Technology Attachment U واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
Advanced Technology Attachment U حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
advanced unit training U اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
Advanced Technology Attachment U مگابایت دار ثانیه دارد
Advanced Technology Attachment U واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
advanced fleet anchorage U لنگرگاه مقدم ناوگان
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
Advanced Technology Attachment U خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
advanced individual training U اموزش تکمیلی انفرادی
advanced progressive matrices test U ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
basic U پایهای
basic U بنیانی
basic course U دوره مقدماتی
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic U اصلی
basic U مقدماتی اساسی
basic U بازی
basic U قلیایی
basic U اساسی مقدماتی
basic U اولیه
basic U ابتدایی
basic U بنیادی
basic U تهی بنیانی
basic U اساسی
basic U روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic U حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic U بیسیک
basic U Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic U کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U مین دستیابی
basic U به یک وسیله راه دور
basic U کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic ration U جیره اصلی
basic ration U جیره مقدماتی جیره مبنا
basic research U تحقیقات مقدماتی
basic salt U نمک بازی
basic sciences U علوم پایه
basic shaft U محور اصلی
basic shaft U محور واحد
basic size U اندازه اصلی
basic slag U سرباره قلیایی
basic point U نقطه مبداء
basic size U اندازه اولیه
basic intent U نیت عام
basic language U زبان بیسیک
basic lining U پوشش یا استر قلیایی
basic linkage U پیوند اساسی
basic load U بار مبنا
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
basic of issue U مبنای توزیع
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
basic pay U اصل حقوق
basic pay U حقوق اصلی
basic speed U سرعت اولیه
basic standard U استاندارد اولیه
basic surplus U مازاد اساسی
basic dye U رنگ قلیایی
basic ground U زمینه و متن اصلی فرش
basic agreement U توافق اولیه
basic agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
basic research U علم پایه
basic research U علم بنیادی
basic weaves U رگباسلیق
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
basic training U تعلیمات ابتدایی
basic training U اموزش مقدماتی
basic variable U متغیر اصلی
basic variable U متغیر اساسی
basic verses U ایات محکمات
integer basic U نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
microsoft basic U مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
quick basic U کوئیک بیسیک
tiny basic U یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
true basic U تروبیسیک
basic capacity U گنجایش پایه
basic deficit U کسری کلی
basic anxiety U اضطراب بنیادی
basic date U تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic data U اطلاعات اولیه
basic brick U اجر قلیائی
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
basic data U عناصر تیر اولیه
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
basic crops U جو
basic crops U محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic cover U عکسبرداری اولیه هوایی
airman basic U سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
basic circuit U مدار ساده
basic conflict U تعارض بنیادی
basic branch U رسته اولیه
basic capacity U گنجایش مبنا
basic crops U ذرت
basic gearing U گیربکس
basic gearing U چرخ دندههای اصلی
basic price U قیمت مبنا
basic fortran U استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic price U قیمت پایه
applesoft basic U نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic dye U رنگینه بازی
basic hole U سوراخ مقدماتی
basic date U تاریخ ترفیع
basic deficit U کسری اساسی
basic allowance U شارژ انبار
basic allowance U سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic bessemer process U فرایندقلیایی بسمر
basic bessemer steel U فولاد مقدماتی بسمر
basic calculating operation U چهار عمل اصلی [ریاضی]
floating point basic U نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
ground basic slag U ارد توماس
ground basic slag U سرباره توماس
basic bessemer process U فرایند مقدماتی بسمر
basic source of food U منابعاولیهغذا
basic allowance for quarters U حق مسکن
basic operation of arithmetic U چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic access method U روش دستیابی اصلی
basic bessemer converter U مبدل مقدماتی بسمر
the four basic arithmetic operations U چهار عمل اصلی [ریاضی]
We must find a basic solution. U باید یک فکر اساسی کرد
basic allowance for subsistence U حق معاش
basic allowance for subsistence U جیره نقدی
basic building materials U مواداولیهساختمان
basic circuit arrangement U ترتیب مدار ساده
basic requisition number U درخواست اولیه
basic requisition number U درخواست ابتدایی
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
basic planning guide U راهنمای اولیه طرح ریزی
basic pig iron U اهن خام قلیایی
basic pig iron U اهن توماس
basic machine unit U واحد دستگاه مقدماتی
basic end item U تجهیزات ووسایل اولیه
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic converter steel U فولاد توماس
basic construction unit U واحد ساختمانی
basic combat training U اموزش رزم مقدماتی
basic end item U اقلام اولیه اماد
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
basic standard cost U قیمت پایه
basic standard cost U قیمت استاندارد
ambulance basic relay post U پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
basic open hearth furnace U کوره باز قلیایی
basic partitioned access method U روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
basic direct access method U روش دستیابی مستقیم اساسی
basic converter pig iron U اهن خام توماس
iowa tests of basic skills U ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
basic sequential access method U روش دستیابی ترتیبی اساسی
basic telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic input output system U سیستم ورودی و خروجی پایه
one of the [basic] fundamental tenets of democracy U یکی از اصول پایه [اساسی] دموکراسی
basic bessemer pig iron U اهن خام مقدماتی توماس
basic type single tier formwork U قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
basic type double tier formwork U قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
basic indexed sequential acess method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com