English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
actual expenses U مخارج واقعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
expenses U مخارج
All the expenses. U دراین عکس خوب افتادید
actual U فعلی
actual U واقعی
actual U حقیقی
actual self U خود واقعی
initial expenses U هزینه ابتدائی
out of pocket expenses U هزینه واقعی
out of pocket expenses U هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
operating expenses U مخارج عملیاتی
management expenses U مخارج اداری
pocket expenses U هزینه مختصر شخصی
management expenses U مخارج مدیریت
living expenses U هزینه زندگی
business expenses U هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
overhead expenses U به هزینه
overhead expenses U به خرج
financial expenses U هزینههای مالی
incidental expenses U هزینههای واقعی
incidental expenses U مخارج اتفاقی
indirect expenses U مخارج غیرمستقیم
initial expenses U هزینه نخستین
preliminary expenses U هزینههای ابتدائی
receipts and expenses U جمع وخروج
application expenses U هزینه های درخواستنامه [درخواست کار]
extra expenses U هزینه نهایی
extra expenses U هزینه های اضافی
deduction of expenses U کسر مخارج [اقتصاد]
Please let me take a share in the expenses. U اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
travelling expenses U مخارج سفر
Inclusive of all expenses . U خرج دررفته ( بطور خالص )
To cut down expenses . U خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
receipts and expenses U واردات وصادرات
the p of income to expenses U نسبت درامدبه هزینه
unforeseen expenses U هزینههای پیش بینی نشده
preliminary expenses U هزینههای مقدماتی
all the expenses fell on him U تمام مخارج به گردن اوافتاد
To go to great expenses . U خرج زیادی را متحمل شدن
actual output U بازداده فعال
actual temperature U درجهدمایواقعی
actual address U نشانی واقعی
actual key U کلید واقعی
actual neurosis U روان رنجوری واقعی
actual movement U حرکت حقیقی
actual argument U نشانوند واقعی
actual loss U زیان واقعی
actual load U بار واقعی
actual investment U سرمایه گذاری واقعی
actual instruction U دستور العمل واقعی
actual income U درامد واقعی
actual carrier U موسسه حمل و نقل واقعی
actual damage U خسارت واقعی
actual address U آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
actual output U دبی موثر
actual parameter U پارامتر واقعی
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
actual velocity U سرعت واقعی
actual address U تعداد متوسط بیت دادهای که در یک زمان مشخص ارسال شده اند
actual address U کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
actual cost U هزینه واقعی
actual saving U پس انداز واقعی
actual resistivity U مقاومت حقیقی
actual price U قیمت واقعی
actual placement U قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
additional costs [expenses] U هزینه های اضافی
additional costs [expenses] U هزینه نهایی
I crossed out the extra expenses . U هزینه های اضافی را قلم زدم
To bear heavy expenses. U سرب فلز سنگین وزنی است
To incur some heavy expenses. U مبلغی غلتیدن (متحمل یا متضرر شدن )
actual total loss U کل زیان وارده
actual state of affairs U وضع فعلی
actual state of affairs U اوضاع کنونی
actual state of affairs U اوضاع فصلی
actual obligated space U محل یا جا در بارگیری دریایی
actual maximum flowline U ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
actual decimal point U نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
actual water income U اب ورودی موثر
actual velocity of ground water U سرعت واقعی اب زیرزمینی
actual job [job held] [occupation held] U پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com