English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acre shop U حق الارض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acre U واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
acre U جریب فرنگی
acre U برای سنجش زمین
acre U زمین
god's acre U گورستان
acre inch U 21/1 یک جریب اب
acre foot or acre foot U یک جریب اب برابربا6/2321مترمکعب اب
acre or akka U عکا
acre foot یک جریب آب
gods acre U گورستان
gods acre U قبرستان
god's acre U محوطه کلیسا
gods acre U مزار
wise acre U کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
shop U کارخانه خرید کردن
to keep shop U دکان داری کردن
to keep shop U دکان داشتن
keep shop U دکانداری کردن
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
shop U مغازه گردی کردن دکه
shop U دکان
shop U مغازه
shop U کارگاه تعمیرگاه
shop U فروشگاه
shop U خریدکردن
shop U کارگاه
shop U کارخانه
shop U محل ساخت
grocer's shop U بقالی
to talk shop U در باره کار صحبت کردن
tommy shop U دکان خواربارفروشی یانانوایی
tuck shop U مغازه قنادی
tuck shop U مغازه حلویات
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
welding shop U کارگاه جوشکاری
winding shop U کارگاه سیم پیچی
smith's shop U کارگاه اهنگری
smith's shop U اهنگری
shop test U ازمایش کارگاهی
shop drawing U نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
shop girl U شاگرد دکان
shop girl U شاگرد پادو
shop keeper U دکان دار
shop keeper U صاحب دکان
shop lifter U دکان بر
shop lifter U دزد مشتری نما
shop lifting U دزدی از مغازه ها
shop supply U اماد تعمیرگاهی
shop supply U وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
food shop U بقالی
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
corner shop U مغازهکوچک
sex shop U فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
shop assistant دستیار مغازه دار
shop-soiled U آسیبدیدهوکثیف
sweet shop U مغازهشیرینیوسیگارفروشی
talk shop <idiom> U درموردکار شخصی صحبت کردن
to shut up a shop U مغازه ای را بستن
chip shop U مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
pawn shop U مغازهی کارگشایی و گروبرداری
grocer's shop U خواربار فروشی
food shop U خواربار فروشی
shop floor U کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
shop steward U رئیس گروه
shop stewards U رئیس گروه
chemist's shop U داروخانه
antique shop U فروشگاه اشیاء عتیقه
shop fronts U ازاره نمای بنا
beauty shop U ارایشگاه
beauty shop U سالن ارایش وزیبایی
break into a shop U دکانی را زدن
cartwright's shop U دوچرخه سازی
coffee shop U قهوه خانه
coffee shop U رستوران
die shop U حدیده سازی
dram shop U جایگاه نوشابه فروشی
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
field shop U کارگاه صحرایی
field shop U تعمیرگاه صحرایی
base shop U تعمیرگاه پادگانی
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
bucket shop U جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
closed shop U سیستم بسته
closed shop U با کارکردانحصاری
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
tea shop U رستوران
tea shop U نهارخوری قهوه خانه
shop front U ازاره نمای بنا
assembly shop U کارگاه مونتاژ
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
shop boy U شاگرد
open shop U بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
shop boy U پادو
open shop U سیستم باز
open shop U با کارکرد ازاد
pattern shop U کارگاه مدل سازی
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
pro shop U فروشگاه باشگاه حرفهای
railway shop U تعمیرگاه راه اهن
repair shop U workshop
repair shop U تعمیرگاه
shop boy U شاگرد دکان
nickel shop U ساچمه نیکلی
molding shop U کارگاه قالب گیری
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
lathe shop U کارگاه تراشکاری
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
lathe shop U تراشکاری
milling shop U کارگاه فرزکاری
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
loam molding shop U قالب گیری ماسهای
ingot dressing shop U پرعیار کردن شمش
shop or work drawing U نقشه در حین انجام کار
plate molding shop U مدلسازی
machine shop tool U ابزار ماشینی
fish and chip shop U جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
automatic turning shop U کارگاه تراشکاری
bull in a china shop <idiom> U کسی که همه چیزرا به هم میریزد
mobile repair shop U تعمیرگاه سیار
The goods in this shop could not be flogged. U اجناس این مغازه باد کرده
hand molding shop U قالبریزی دستی
This shop deals in goods of all sorts . U دراین مغازه همه چیز معامله می شود
I walked past the shop ( store ) . U از جلوی فروشگاه گذشتم
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com