English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acrade game U نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the game is up U بازی تمام شد
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
game U بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game U اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game U وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game U کامپیوتر مخصوص
game keep U شکاربان
game keep U قرق چی
game keep U پاسبان شکار
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
the game is up U بازی باخت
i was very u. at that game U خیلی در ان بازی بد اوردم
game and game U یکدست ویکدست
game and game U یک بیک
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
the game is on U بازی دایر است
game U معیوب
game U تفریح کردن
game U دست انداختن
game U مسابقه
game U سرگرمی شکار
game U شوخی
game U جانور شکاری
game U یک دوربازی
game U مسابقههای ورزشی
game U اهل حال
game U سرحال
game U چلاق
game U شکار گرفته شده
game U هرنوع ورزش بامقررات
game U سرگرمی دوربازی بازی کردن
game U شکار
game U بازی
three knights' game U بازی سه اسب
to die game U مردانه جان دادن
to game away one's money U درقمارپول ازدست دادن
to kill game U شکارزدن
to make game of U دست انداختن
to play the game U رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
to spoil ones game U نقشه یاکارکسیراخراب کردن
two pawns game U بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
to make game of U مسخره کردن ریشخند کردن
team game U بازی گروهی
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
shell game U گردو بازی
shell game U قمار با گردو
short game U ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
skin game U قمار از روی تقلب
skin game U تقلب درقمار
skin game U فریبکاری
small game U پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
spanish game U بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
stoppage of the game U توقف بازی
suspension of the game U تعویق و تاخیر بازی
perfect game U باحداکثر 003 امتیاز
two person game U بازی دو نفره در تئوری بازیها
fair game U شکار قانونی
fair game U آماج روا
fair game U طعمهی حاضر و آماده
fair game U دست انداختنی
fair game U مسخره کردنی
waiting game U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
game cartridge U محلورودیبازی
parlour game U بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
Do you know how to play this game ? U این بازی رابلد هستید ؟
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
football game U بازی فوتبال
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
fair game U شکار مجاز
board game U بازی روی تخته
ball game U شرایط وضعیت
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
vienna game U بازی وینی شطرنج
war game U جنگ ازمون
war game U مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game U اجرای بازی جنگ
war game U بازی جنگ کردن
war game U بازی جنگ
zero sum game U بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
ball game U ورزش یا بازی با توپ
ball game U گوبازی
ball game U مسابقه
ball game U هماورد
a game of chess U یک مسابقه شطرنج
perfect game U یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
big game U شکار حیوانات بزرگ
game bag U خرجین شکاری
game ball U توپ بازی
game bird U یک امتیاز
game bird U پرنده موردنظر درشکار
game clock U ساعت ورزشگاه
game cock U خروس جنگی
game cycle U دوره بازی
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
game fish U ماهی مجاز برای صیادی
game fish U ماهی موردنظر
game fowl U مرغ شکاری
game fowl U خروس جنگی
game fowl U نژاد خروس جنگی
game keeper U قرق چی
four knight's game U بازی چهار اسب
exhibition game U بازی نمایشی به نفع خیریه
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
power game U بازی قدرتی
video game U بازی دیدنی
adventure game U بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
arcade game U بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
baseline game U بازی در انتهای زمین تنیس
centre game U بازی مرکزی
choose up game U بازی غیررسمی
closed game U بازی بسته
complete game U یک بازی کامل از طرف توپزن
computer game U بازی کامپیوتری
crampet game U بازی شطرنج
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
enter the game U وارد بازی شدن
game keeper U قرق چی میدان
game playing U playing computerizedgame
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory U نظریه بازی
game theory U تئوری بازی
off hand game U بازی جنبی
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
hard game U بازی دشوار
italian game U بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
long game U بازی با لزوم ضربههای طولانی
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
middle game U وسط بازی
off hand game U بازی غیررسمی
game theory U نظریه بازیها
game point U امتیاز پایانی
open game U بازی باز شطرنج
game law U قانون شکار
four handed game U بازی چهارنفره
game management U شکاربانی
laws of the game U مقررات مسابقه
game management U شکارداری
passing game U حمله با استفاده از پاس به جلو
game of chance U بازی قمار
game plan U استراتژی بازی
scotch four knights' game U بازی چهاراسب اسکاتلندی شطرنج
pre game drills U تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
semi open game U بازی شطرنج نیمه باز
queen's pawn game U بازی پیاده وزیر شطرنج
two person zero sum game U در تئوری بازیها
to deal out [card game] U کارت دادن [ورق بازی]
Shall we play a game of cards? U یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
two person zero sum game U بازی دو نفره با مجموع صفر
video game machine U ماشین بازی تصویری
to fly at a higher game U همت برچیزعالی ترگماشتن
this game is proper to spring U این بازی مخصوص بهار است
to play a poor game U ناشی بودن مهارت نداشتن
half giuoco game U بازی نیمه جوئوکو شطرنج
computerized game playing U بازیهای کامپیوتری
game misconduct penalty U 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
big game reel U قرقره صید ماهیهای بزرگ
to play a poor game U بدبازی کردن
She is romantically inclined. She i8s game. U از دو حال خارج نیست
He plays a beautiful game of volleyball. U مثل ماه والیبال بازی می کند
The football players are warming up before the game ( match) . U هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
To let the cat out of the bag . To spI'll the beans . To give the game away . U موضوعی را لو دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com