English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
accounting profit U سود حسابداری
accounting profit سود از دیدگاه حسابداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accounting U حسابداری [حسابداری]
accounting U اصول حسابداری برسی اصل و فرع
accounting U حسابداری
accounting system U سیستم حسابداری
cost accounting U حسابداری
cost accounting U ارزیابی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
accounting classification U کد مالی
accounting classification U طبقه بندی حساب
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
accounting machine U ماشین حسابداری
accounting symbol U علایم مشخصه حساب
accounting price U قیمت حسابداری
accounting price U قیمت محاسبه
accounting prices قیمت های محاسباتی
accounting principles U اصول حسابداری
inflation accounting U حسابداری تورمی
accounting system U نظام حسابداری
accounting package U بسته پیش نوشته حسابداری
stock accounting U حساب کالاهای موجود
accounting package U نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
stock accounting U حسابداری موجودی
management accounting U تهیه حساب جهت مدیران
national accounting U حسابداری ملی
massage accounting U ثبت اطلاعات پیام ها
sales accounting U حسابداری فروش
current cost accounting حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
modular accounting package U برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
integrated accounting package U بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
to profit from something U سود بردن از چیزی
for-profit <adj.> U تجارتی
for-profit <adj.> U بازرگانی
what will it profit you U چه سودی برای شما خواهدداشت
it did not profit me U مرا سودمند نبود
just profit U سود منصفانه
profit U سود
just profit U سود عادلانه
she your profit with him U سودخودرابا اوتقسیم کنید
it did not profit me U فایدهای بمن نرساند
to his own profit U بفایده خودش
for-profit <adj.> U تجاری
profit U نفع
profit U منفعت
profit U عایدی داشتن
profit U فایده
profit U سود بردن منفعت کردن
profit U سود بردن
profit U فایده رساندن
profit U منفعت بردن
profit U برتری
profit U مزیت
profit U فایده منفعت
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
undivided profit U سود تقسیم نشده
profit sharing U سهم کارگران از سود
profit sharing U تسهیم در سود
profit sharing U سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
retained profit U سود تقسیم نشده
reasonable profit U منفعت عقلایی
pure profit U سود خالص
profit centre U مرکز سود
profit tax U مالیات بر سود
profit motive U انگیزه سود
profit centre U واحد دخل و خرج کننده
profit maximization U به حداکثر رسانیدن سود
target profit U سود مورد نظر
taxable profit U سود مشمول مالیات
profit-making U درآمدزائیکردن
target profit U سود مطلوب
What was your net profit? U خرج دررفته چقدر منفعت کردی ؟
profit-taking U فروشسهام
non-profit-making U غیرانتفاعی
yearly profit U سود سالانه
to profit by the accasion U موقع را مغتنم شمردن
to profit by the accasion U از موقع استفاده کردن
to make a profit U منفعت کردن
to make a profit U سود بردن
thoughtful of profit U سود
thoughtful of profit U در فکر
accumulated profit U پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
contingent profit U سود اتفاقی
gross profit U سود ناخالص
anticipated profit U سود مورد انتظار
profit sharing U مشارکت در سود
interest profit U عایدی حاصل از بهره
profit margins U حاشیه سود
profit margins U درصد سود از فروش خالص
profit margin U حاشیه سود
profit margin U درصد سود از فروش خالص
profit-sharing U سهم کارگران از سود
excess profit U سود اضافی
corporate profit U سود شرکت سهامی
contingent profit U منفعت احتمالی
best profit point U best
best profit point U نقطه بیشترین مقدار سود
best profit output U profit best
best profit output U محصول در بیشترین مقدارسود
distributed profit U سود توزیع شده
distributed profit U سود تقسیم شده
make a profit U سود بردن
economic profit U سود اقتصادی
loss of profit U عدم النفع
normal profit U سود عادی
normal profit U سود متعارف
profit and loss U سود و زیان
profit and loss U حساب سود وزیان
operating profit U سود عملیاتی
operating profit U سود ناخالص
profit and loss a U حساب سودوزیان
principal and profit U مایه و سود
profit-sharing U تسهیم در سود
profit cannibalism U افراط در تخفیف و ارزان فروشی
maximum profit U حداکثر سود
profit-sharing U مشارکت در سود
profit-sharing U سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
net profit U سود خالص
net profit U سود ویژه
profit and loss account U حساب سود و زیان
pre tax profit U سود قبل از پرداخت مالیات
falling rate of profit U نرخ نزولی سود
undistributed corporate profit U سود تقسیم نشده شرکتها
short run profit U سود در کوتاه مدت
wage profit ratio U نسبت دستمزد به سود
I made a decent profit. U سود خوبی بر دم
Did you make any profit in this deal ? U آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
I made a lot of profit in the deal . U دراین معامله فایده زیادی بردم
I shall personally undertake tht you make a profit. U من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com