Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
abel closed tester
U
دستگاه ابل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
abel
U
او رابقتل رسانید
abel
U
فرزند ادم ابوالبشر که برادرش
abel
U
هابیل
abel tree
U
درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
tester
U
ازماینده
tester
U
ممتحن ازمونگر
tester
U
دستگاه ازمایش
tester
U
ازمایش کننده
nozzle tester
U
دستگاه ازمایش نازل
armature tester
U
ارمیچرازما
magnet tester
U
دستگاه ازمایش اهنربا
line tester
U
ازمایش کننده خط
insulation tester
U
دستگاه ازمایش عایق بندی
hardness tester
U
ازمایش کننده یا تستر سختی
cell tester
U
ولت سنج باتری
cell tester
U
ازمایشگر باطری
potential tester
U
فازمتر
cell tester
U
تسترباطری
spring tester
U
دستگاه ازمایش فنری
tube tester
U
لامپ سنج
tube tester
U
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
tester screwdriver
U
پیچگوشتیآزمایشکننده
continuity tester
U
آزماندهیاتصال
high-voltage tester
U
تسترفشارالکتریکیبالا
drop point tester
U
دستگاه اندازه گیری نقطه قطران
flash point tester
U
ازمایش کننده نقطه اشتعال
grid current tester
U
ازمایش کننده جریان شبکه
scratch hardness tester
U
ازمایشگر سختی خراش
integrate circuit tester
U
دستگاه ازمایش ای سی تستر ای سی
vicker's diamond hardness tester
U
دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
closed
<adj.>
<past-p.>
U
مسدود شده
closed
<adj.>
<past-p.>
U
بلوکه شده
closed
<adj.>
<past-p.>
U
بسته شده
closed
<adj.>
<past-p.>
U
سد شده
closed
<adj.>
<past-p.>
U
بندآورده شده
closed
<adj.>
<past-p.>
U
مانع شده
closed
U
مسابقه محدود به سن یاجنس
closed
U
محصور
closed
U
بسته
closed
U
پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed
U
وضع اماتوری یاحرفهای
closed
U
ممنوع الورود
closed
U
محرمانه بسته
closed
U
مسدود
closed variation
U
دفاع تاراش
closed variation
U
واریاسیون بسته
closed shop
U
با کارکردانحصاری
closed universe
U
جهان متناهی
closed circuits
U
مدار بسته
closed circuits
U
تلویزیون مداربسته
closed circuits
U
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shop
U
موسسه کارشناسی
closed shop
U
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shops
U
با کارکردانحصاری
closed shops
U
موسسه کارشناسی
closed shops
U
سیستم بسته
closed shops
U
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
normally closed contact
U
اتصال معمولا بسته
closed circuit
U
مدار بسته
closed circuit
U
تلویزیون مداربسته
closed interval
U
فاصله محدود
[کراندار]
[ریاضی]
closed stock
U
اجناس ذخیره
closed conference
U
گردهمایی محرمانه
closed meeting
U
نشست مسدود
closed conference
U
نشست مسدود
to have a closed meeting
U
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
to be closed to
[all]
traffic
U
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
closed circuit
U
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed to bicycles
U
دوچرخهسواریممنوع
closed to motorcycles
U
موتورسواریممنوع
closed to pedestrians
U
عبورپیادهممنوع
closed to trucks
U
عبورکامیونممنوع
He is closed -fisted.
<proverb>
U
آدم خسیسى است .
closed back
U
بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
closed universe
U
جهان بسته
closed area
U
منطقه بسته
closed height
U
حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed indent
U
دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed joint
U
کوربند
closed loop
U
حلقه بسته
closed loop
U
حلقه مسدود
closed game
U
بازی بسته
closed mind
U
ذهن بسته
closed group
U
گروه بسته
closed formation
U
فرم بسته پیادهای
closed area
U
منطقه ممنوعه
closed chain
U
زنجیر حلقهای
closed defence
U
دفاع بسته در روی لوپس
closed economy
U
اقتصاد بسته
closed file
U
ستون بسته
closed file
U
فایل بسته
closed fist
U
مشت بسته
closed meeting
U
گردهمایی محرمانه
closed mortgage
U
سند رهنی غیر ازاد
closed network
U
شبکه بسته
closed routine
U
روال بسته
closed subroutine
U
زیرروال مسدود
closed system
U
نظام اقتصادی بسته
closed system
U
منزوی
closed system
U
نظام بسته
closed system
U
سیستم بسته
closed system
U
سازگان بسته
closed traverse
U
خطوط متقاطع
closed traverse
U
پیمایش بسته
closed subroutine
U
زیرروال بسته
closed sea
U
دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed season
U
فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed society
U
جامعه بسته
closed shop
U
سیستم بسته
closed stock
U
اجناس انبارشده ثابت
closed sea
U
دریای غیر ازاد
closed circuit battery
U
باتری با مدار بسته
closed circuit television
U
تلویزیون مدار بسته
closed bus system
U
سیستم گذر بسته
closed jet tunnel
U
تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed-circuit camera
U
دوربین مدار بسته
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
closed-circuit camera
U
دوربین امنیتی
closed circuit tunnel
U
تونل مدار بسته
closed coil armature
U
ارمیچر مدار بسته
closed magnetic core
U
هسته مغناطیسی بسته
closed footed magnet
U
اهنربای چنبری
closed-door meeting
U
مجلس جدا از مردم عمومی
[سیاست]
closed-circuit television
U
تلویزیون مدار بسته
closed magnetic circuit
U
مدار مغناطیسی بسته
closed loop gain
U
بهره تقویت درطبقه بسته
He closed the door against the peace agreement.
U
تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
closed cycle reactor system
U
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
cubic closed packed structure
U
ساختار مکعبی تنگچین
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com