Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Your name was at the bottom of the list
U
اسمتان ته فهرست بود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bottom
U
seabed
bottom
U
ذیل
bottom
U
قسمت زیراب کشتی
bottom
U
زیر
bottom
U
کف تفنگ
bottom
U
ته
bottom
U
پایین
bottom
U
کشتی
bottom
U
کف تحتانی
bottom
U
کف نهر
bottom
U
مقر
bottom
U
پایه
to go to the bottom
U
غرق شدن
He is behind it . He is at the bottom of it.
U
زیر سر خودش است
inner bottom
U
جدار داخلی
bottom up
U
از پایین به بالا
at the bottom
U
در ته
inner bottom
U
کفه داخلی ناو
to go to the bottom
U
ته رفتن
bottom
U
ته انداختن
bottom
U
بنیان نهادن
bottom
U
قسمت اخر بازی بیس بال
bottom
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
get to the bottom of
<idiom>
U
دلیل اصلی را فهمیدن
from the bottom of the heart
U
ازته دل
bottom width
U
عرض بستر عرض کف
detachable bottom
U
کف قابل تفکیک
double bottom
U
ته دولا
bottom ice
U
یخ کف دریاچه یا رودخانه
before bottom center
U
تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ پایین
furnace bottom
U
کف کوره
bottom sweep
U
مین روبی از کف دریا
flat bottom
U
ته پهن
bottom blow
U
شیر ته دیگ بخار
bottom price
U
پائین ترین قیمت
bottom price
U
کمترین قیمت
bottom profile
U
نمایه بستر
bottom rail
U
پاسار
bottom reverberation
U
انعکاسهای کفی
bottom rig
U
وسیله حفظ طعمه ماهیگیری در اب
bottom roll
U
غلطک ماتریسی
bottom run
U
قشر ریشه
bottom slide
U
لغزنده زیرین
bottom sweep
U
مین جمع کنی از کف دریا
bottom time
U
مدت ماندن غواص در زیر اب
bottom up method
U
ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
bottom up programming
U
ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
bottom up technique
U
روش اجرا از پایین به بالا
bottom price
U
حداقل قیمت
bottom plate
U
صفحه مبنا
bottom mine
U
مینی که در کف دریا مستقر میشودمین کفهای
bottom board
U
تخته کف
bottom boom
U
قلاب سرد کل
bottom boom
U
بازوی متحرک جراثقال
bottom bounce
U
انعکاس از کف دریا
bottom bouncing
U
ماهیگیری با قایق و تکان دادن پی درپی قلاب
bottom cast
U
از زیر ریختن
bottom pour
U
از زیر ریختن
bottom casting
U
قطعات ریخته گی بسته
bottom chord
U
قلاب سر دکل
bottom die
U
حدیده تحتانی
bottom fauna
U
ته زی
bottom hole
U
سوراخ اصلی
bottom layer
U
لایه مشترک
bottom level
U
تراز کف
bottom mine
U
مین شناور عمقی
bottom width
U
ستبرای پایه
in bottom of bag
U
درته چنته
bottom deck
U
کفسطح
He is at the bottom of the class.
U
اوشاگرد آخر کلاس است
bottom cylinder
U
نقطهسیلندر
bottom deckboard
U
تختهکفعرشه
bottom face
U
ازنگاهپایین
bottom of the pool
U
تهاستخر
bottom pocket
U
سوراخمیزبیلیاردبرایتوپ
bottom ring
U
حلقهزیرین
bottom road
U
راهزیرین
bottom stair
U
پلهپایین
bottom drawer
U
وسایلیدختریبرایجهازشجمعکند
From top to bottom.
U
ازبالاتا پایین
From the bottom of my heart.
U
از ته دلم
hit bottom
<idiom>
U
خیلی پست
bottom cushion
U
نقطهاحتیاط
after bottom center
U
تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ پایین
to bottom a chair
U
ته انداختن بصندلی
from the bottom of one's heart
<idiom>
U
از اعماق وجود
bottom line
U
طناب زیرین
bottom line
U
طناب زیر بدنه
to knock the bottom out of
U
باطل کردن
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
to knock the bottom out of
U
خنثی کردن
to knock the bottom out of
U
بی اثرکردن
to knock the bottom out of
U
رد کردن
denominator
[bottom of a fraction]
U
باقی مانده کسر
[ریاضی]
to hit rock bottom
U
از نظر روحی خرد شدن
To love someone from the bottom of ones heart .
U
کسی را از صمیم قلب دوست داشتن
scrape the bottom of the barrel
<idiom>
U
گرفتن چیزی که باقی مانده
denominator
[bottom of a fraction]
U
مخرج کسر
[ریاضی]
bottom pure ladle
U
پاتیل ریخته گری
The coin is at the bottom of the pond .
U
سکه افتاده کف حوض
bottom side rail
U
ریللغزندهزیرین
bottom cross-member
U
ضامنپشتکانتینر
round bottom flask
U
بالن ته گرد
bottom blown converter
U
مبدل دم مقدماتی
bottom pouring plate
U
صفحه سری ریزی
bottom dead cente
U
نقطه مرگ پایین
rock-bottom price
U
کمترین قیمت
list
U
چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
two way list
U
لیست دو طرفه
list
U
لیست گرفتن
list
U
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
list
U
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
list
U
در فهرست نوشتن
list
U
فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
list
U
صورت کردن
list
U
کج شدن قایق به یک سمت
list
U
یک پهلو شدن
list
U
لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
list
U
لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
list
U
سیاهه برداشتن
list
U
سیاهه
list
U
لیست
list
U
مجموعه موضوعات مرتب شده داده
list
U
تعداد موضوعات نمایش داده شده در یک لیست
list
U
لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
list
U
نمایش برنامه خط به خط به ترتیب درست
list
U
سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
list
U
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
list
U
کج شدن
list
U
درلیست ثبت کردن
list
U
در فهرست واردکردن
list
U
فهرست کردن
list
U
تمایل کجی
list
U
میدان نبرد
list
U
شیار نرده
list
U
صورت
list
U
شیار کردن اماده کردن
list
U
فهرست
list
U
کج کردن
list
U
کنار
list
U
خوش امدن دوست داشتن
list
U
سجاف
list
U
سیاهه جدول
list
U
نوار
list
U
حاشیه
list
U
میل
crankcase bottom o.lower half
U
قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
bottom-fold document case
U
کیفمدارک
From top to bottom . From beginnong to end .
U
ازسر تا ته
symmetric list
U
لیست متقارن
subscripted list
U
لیست زیرنویس دار
target list
U
لیست هدفها
target list
U
لیست اماجها
the free list
U
صورت کالای بی گمرک
stop list
U
اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده
stop list
U
صورت متخلفین
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
pushup list
U
لیست بالا فشردنی
pushdown list
U
لیست پایین فشردنی
push up list
U
لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
requirements list
U
فهرست نیازمندیها
reserved list
U
صورت افسران دریایی ذخیره یا احتیاط
sequential list
U
لیست ترتیبی
share list
U
صورت بهای سهام شرکتها
push down list
U
لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
sick list
U
صورت بیماران
assembly list
U
سیاهه همگذاری
active list
U
فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
sucker list
<idiom>
U
لیستی از اشخاص ساده لوح
starter's list
U
فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
free list
U
صورت مجانی ها
honours list
U
لیستاعضاییکهترفیعدرجهمیگیرند
telephone list
U
لیستحافظهتلفن
list slippers
U
کفش ماهوتی
shopping list
U
لیستخرید
short-list
U
فهرست کوتاه
mailing list
U
فهرست پستی
hit list
U
فهرست ضربه
unmoderated list
U
لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
trig list
U
لیست مثلثاتی
to list one's doors
U
رخنههای درهای اطاق را باکهنه گرفتن
waiting list
U
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting list
U
لیست انتظار
May I have the drink list, please?
U
ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
property list
U
سیاهه خواص
black list
U
فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
key list
U
فهرست کلید رمز
key list
U
لیست کلیدهای رمز
light list
U
چراغ نامه
linked list
U
لیست پیوندی
linked list
U
لیست پیوسته
linear list
U
لیست خطی
LIST chunk
U
که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
list lessly
U
بیحالانه
list lessly
U
از روی بی علاقگی
list of books
U
فهرست یا صورت کتابها
list of lights
U
کتاب چراغها
list of promotiona
U
صورت ترفیعات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com