English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
You are 5 years younger than me. U شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
We don't know what the world will be like in 20 years, to say nothing of in 100 years. U ما نمی دانیم دنیا در ۲۰ سال آینده چه جور تغییر می کند چه برسد به ۱۰۰ سال آینده.
younger U جوان
younger U برنا
younger U نوباوه نورسته
younger U نوین
younger U تازه
My younger brother and sister . U برادر وخواهر کوچک من
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. U من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
get on in years <idiom> U به سن پیری رسیدن
my a is 0 years U چهل سال ازعمرمن می گذرد
he is 0 years old U او ده ساله است
my a is 0 years U من 04سال دارم
in years U سالخورده
in years U مسن
the last two years U دوسال اخیر یا گذشته
about two years U تقریبا` دو سال
about two years U تقریبا`
years U حق رقبی
years U حق انتفاع محدودبه چند سال
these two years U این دوساله
three whole years U سه سال تمام
getting on in years U پا به سن گذاشتن
my a is 0 years U سن من 04سال است
he is 0 years old U او ده سال دارد
I've been doing it for nine years. U من این کار نه سالی هست که انجام میدهم.
to wear one's years well U خوب ماندن جوان
Seven solid years. U هفت سال تمام (پیاپی،آز گار )
To be gettingh on in years. U پا به سن گذاشتن
I have been working here for years. U سالهاست دراینجا کار می کنم
to wear one's years well U ماندن
to grow in years U سالخورده شدن
to grow in years U پابسن گذاشتن
Many years passed . U چندین سال گذشت
leap years U سال های کبیسه
intercalary years U سال های کبیسه
a few years back <adv.> U چند سال پیش
We'll need 10 years at a [the] minimum. U ما کمکمش به ۱۰ سال [برای این کار] نیاز داریم.
not in a thousand years <idiom> U صد سال آزگار
tenant for years U شخص دارای حق رقبی
estate for years U حق رقبی
application years U مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
application years U عمر مفید یک دستگاه
fiscal years U دوره مالی
fiscal years U سال مالی سال جاری
fiscal years U سال مالی
financial years U سال مالی
light-years U سال نوری
full of years U سالخورده
of mature years U سالخورده
ten years old U ده ساله
some years ago U چند سال پیش
past years U سالهای گذشته
over a number of years U در طی چند سال
of ripe years U پابسن گذاشته
of ripe years U کامل
of late years U دراین چند سال گذشته
man years U نفر در سال
in subsequent years U د رسالهای بعد
he is scarcely 0 years old U جخت اگر بیست سال د اشته باشد
he is years senior to me U اودوسال ازمن بزرگتریاجلوتراست
grow in years U سالخورده شدن
stricken in years U سالخورده
leap years U سال کبیسه
The contract has a few years to run . U به انقضای قرار داد چند سال مانده
He has been a beggar for a hundred years; yet he d. <proverb> U صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence. U قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com