Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
direct read after write
U
خواندن مستقیم پس از نوشتن
He can neither read nor write.
U
نه می تواند بخواند نه بنویسد
read/write
U
خواندن- نوشتن
he cannot read or write
U
خواندن ونوشتن نمیداند سوادندارد
write once read many
U
چند بار بازیاب
write once read many
U
چند باربخوان
write once read many
U
یکبار نویس
Every one is supposed to know to read and write .
U
فرض بر اینست که هر کس خواندن ونوشتن را می داند
read write cycle
U
چرخه خواندن و نوشتن
read write privilege
U
امتیاز خواندن- نوشتن
read/write file
U
فایل خواندنی / نوشتنی
read/write head
U
نوک خواندن / نوشتن
read/write head
U
هدخواندن- نوشتن
read/write memory
U
حافظه خواندنی / نوشتنی
read write head
U
نوک خواندن و نوشتن
scatter read gather write
U
خواندن توزیعی و نوشتن تجمعی
Read out the letter. Read the letter aloud.
U
نامه را بلند بخوان
to write off
U
قلم زدن
write out
U
به تفصیل نوشتن
write this way
U
اینطور بنویسید
write down
U
تنزل دادن بهای اسمی سهام
write off
U
زود نوشتن
write down
U
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
write down
U
ثبت کردن
to write up
U
ستودن
to write out
U
بتفضیل نوشتن
to write out
U
مفصلانوشتن
write this way
U
این جوربنویسید
write off
U
قلم زدن
write-up
U
به تفصیل نوشتن
write-up
U
به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
write-off
U
از دفتر خارج کردن
write-off
U
مستهلک کردن
write-off
U
حذف کردن
write off
U
حذف کردن
write off
U
مستهلک کردن
write off
U
از دفتر خارج کردن
write-up
U
ستودن
write up
U
به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
write up
U
به تفصیل نوشتن
write-in
U
رای دادن به کسی که نامش در فهرست کاندیدها نیست
write-in
U
شخصی که نام او در فهرست کاندیدها نیست ولی به او رایمیدهند
write up
<idiom>
U
مقامی را به حساب آوردن
write off
<idiom>
U
پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
write off
<idiom>
U
تسویهحساب کردن
write-in
U
وابسته به اینگونه رای
asking to write
U
استکتاب
Please write it like this (this way).
U
اینطور بنویسید
write-off
U
قلم زدن
write up
U
ستودن
write-off
U
زود نوشتن
to write off
U
به اسانی نوشتن
pc write
U
IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
write
U
وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
write
U
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
U
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write
U
قراردادن متن یا داده روی دیسک یا نوار
over write
U
جای نوشت
over write
U
جای نوشتن
write
U
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد
write
U
وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
to write off
U
زود نوشتن وفرستادن
write
U
نوشتن
write
U
تالیف کردن
write
U
انشاکردن
write
U
تحریر کردن
write
U
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
write
U
ثبت رای کتبی
write
U
رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
write
U
کسر کردن
write
U
سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
write
U
با اب وتاب شرح دادن
read
U
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
read
U
بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
read
U
گیرندهای که میتواند داده از سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فالاپی دیسک بخواند یا بنویسد
read
U
ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
read
U
کانال حمل داده که در دو جهت حرکت میکند
read
U
تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
read
U
وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
to read over something
U
چیزی را از اول تا آخر خواندن
well-read
U
با اطلاع
well-read
U
اهل مطالعه و تحقیق
well read
U
با اطلاع
well read
U
اهل مطالعه و تحقیق
to read through something
U
چیزی را از اول تا آخر خواندن
read
U
بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود
read
U
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
to read too much into
U
تفسیر ناموجه کردن
to read over something
U
چیزی را کاملا خواندن
Read me right ...
U
من را درست درک بکن ...
read in
U
ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
read
U
اسکن کردن متن چاپ شده
read only
U
تنها خواندنی
read only
U
فقط خواندنی
to read out
U
بلند خواندن
to read off
U
از روی چیزی خواندن بلندخواندن
read out
U
بازخوانی
to read through something
U
چیزی را کاملا خواندن
read
U
قرائت کردن
read
U
رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
read
U
استنباط کردن
read
U
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
U
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
U
خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
read
U
تعبیر کردن
read
U
بازخواندن
read
U
خواندن
read
U
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
read
U
عملیات خواندن که در آن داده ذخیره شده پس از بازیابی پک میشود
type write
U
ماشین نویسی کردن
type write
U
با ماشین تحریر نوشتن
type write
U
ماشین کردن
to write up an accident
U
شرح واقعهای را بتفضیل نوشتن
to write in ink
U
بامرکب یاجوهرنوشتن
write-offs
U
قلم زدن
write head
U
نوک نوشتن
write head
U
هد نوشتن
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
write protect
U
قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
ghost-write
U
کتاب مقاله یا سخنرانیکهبنام شخصدیگریارائهگردد
i write an article
U
مقالهای مینویسم
he dose not know how to write
U
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
write-offs
U
از دفتر خارج کردن
write-offs
U
مستهلک کردن
write-offs
U
حذف کردن
write off capital
U
مستهلک شدن سرمایه
write-offs
U
زود نوشتن
write me the result
U
نتیجه را برای من بنویسید
write me every week
U
هر هفته برای من نامه بنویسید
write protect
U
شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
to write up a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
Please write down your new address .
U
لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
to write an exam
U
امتحان کتبی نوشتن
Teach him how to write .
U
نوشتن را باو یاد بده
write-ups
U
ستودن
write-ups
U
به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
He cant reade let alone write.
U
خواندن هم بلد نیست چه رسد به نوشتن
write-ups
U
به تفصیل نوشتن
I have some letters to write .
U
چند تا کاغذ باید بنویسم
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
read strobe
U
بارقه خواندن
read pulse
U
تپش خواندن
to read one a lecture
U
کسیرا سرزنش کردن
to sight-read something
U
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
I read through the letter.
U
من این نامه را کاملا میخوانم.
Read the story
U
فرم تریو
scatter read
U
دستیابی وخواندن داده ذخیره شده در محلهای مختلف
scatter read
U
پراکنده خوانی
to read a book
U
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to read between the lines
U
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
to read one a lesson
U
کسیرا اندرزدادن
to read one a lesson
U
بکسی نصیحت کردن
read only storage
U
انباره فقط خواندنی
he could read the future
U
خواندن ونوشتن نمیداند سوادندارد
he can read the sky
U
ستاره شناس است
he read other than distinctly
U
همه جورخوانده جز شمرده
i had a quiet read
U
فرصت پیدا کردم
i had a quiet read
U
که باارامش چیز بخوانم
i read him to sleep
U
برایش خواندم تا خوابش برد انقدر خواندم تا خوابش برد
nondestructive read
U
خواندن غیرمخرب
read head
U
نوک خواندن
read head
U
هد خواندن راس خواندن
read ink
U
ink nonreflective
read mostly memory
U
حافظه بیشتر خواندنی
read head
U
نوک خواننده
read only memory
U
حافظه فقط خواندنی
he read other than distinctly
U
شمرده نخواند
lip read
U
لب خواندن
sight-read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
to read wrong
U
اشتباه
[ی]
خواندن
sight read
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
sight-read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
backward read
U
یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
lip-read
U
لب خواندن
sight-read
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
reed or read
U
شیر دادن
sight read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
deep read
U
بسیار خوانده
destructive read out
U
بازخوانی مخرب
digital read out
U
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
read between the lines
<idiom>
U
پیدا کردن مفهوم ضمنی
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
destructive read
U
خواندن مخرب
deep read
U
با اطلاع
Write down your full name and address .
U
نام ونشان کامل خودتان را بنویسید
write protect disable
U
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
write protect tab
U
حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
write white engine
U
موتور سفید نویس
write protect notch
U
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
write permit ring
U
چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
Vote (write) against a proposallll.
U
بر ضد پیشنهادی رأی دادن ( مطلبی نوشتن )
Write on this side of the paper only.
U
فقط روی این طرف کاغذ بنویس
write inhibit ring
U
حلقه ممانعت از نوشتن
It is not any thing to write home about .
U
مردقابلی است
write black printer
U
چاپگری که تونر آن نقط های که توسط لیزر گرم شده است در هنگام اسکن کردن تصویر می چستد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com