Perdic | When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. U	در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	third world countries U	کشورهای جهان سوم
	spends U	خرج کردن
	spends U	پرداخت کردن خرج کردن
	spends U	تحلیل رفتن قوا تمام شدن
	spends U	صرف شدن
	spends U	مصرف کردن
	spends U	صرف کردن
	topsy-turvy world [upside-down world] U	جهان سروته [درهم وبرهم ] [وارونه ]
	Britain U	انگلیس
	Britain U	بریتانیا
	north britain U	اسکاتلند
	Great Britain U	کشور انگلیس
	Great Britain U	جزیرهی بریتانیای کبیر
	the Classical World [the Ancient World] U	جهان باستانی [تاریخ]
	as compared to U	نسبت به
	as compared to U	در مقابل
	compared U	برابرکردن باهم سنجیدن
	compared U	بررسی اختلاف بین دو قطعه اطلاع
	compared U	مقایسه کردن
	in comparison to [compared with] U	در قبال [در مقابل]
	[as] compared to international standards U	در معیارهای بین المللی
	The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. U	بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
	Participation rates are low compared to international standards. U	میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
	countries U	بیرون شهر دهات
	countries U	ییلاق
	countries U	مملکت
	countries U	دیار
	countries U	کشور
	developing countries U	کشورهای در حال توسعه
	developing countries U	کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
	less developed countries U	کشورهای کمتر توسعه یافته
	least developed countries U	پائین ترین کشورهای در حال توسعه
	developed countries U	کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
	poor countries U	عقب مانده
	development countries U	کشورهای قابل توسعه
	capitalist countries U	کشورهای سرمایه داری
	poor countries U	کشورهای فقیر
	retarded countries U	کشورهای عقب مانده
	backward countries U	کشورهای عقب مانده
	mother countries U	میهن
	advanced countries U	کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
	underdeveloped countries U	کشورهای توسعه نیافته
	mother countries U	کشور اصلی
	uncomitted countries U	کشورهای غیرمتعهد
	Our company is oprerating in several countries . U	شرکت ما درچندین کشور عمل می کند
	oil rich countries U	کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
	The English speaking-countries. U	کشورهای انگلیسی زبان
	Underdeveloped ( backward) countries . U	کشورهای عقب افتاده
	developed market economy countries U	کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
	Comparison with other countries is extremely interesting. U	مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
	Organization of Petroleum Exporting Countries U	سازمانصادرکنندگاننفتخام
	Racial prejudice prevails in some countries. U	دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
	The teo countries are separated by this river. U	این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
	developed market economy countries U	کشورهای مرفه
	self defence U	دفاع مشروع
	in self defence U	برای دفاع
	the right of self-defence U	حق دفاع از خود
	self-defence U	دفاع از خود
	in defence of somebody [something] U	برای دفاع از کسی [چیزی]
	defence U	دفاع
	defence third U	دفاعسوم
	in self defence U	خود
	right defence U	دفاعمستقیم
	right of self defence U	حق دفاع مشروع
	defence U	defense
	defence U	بک
	defence U	دفاع کردن استحکامات
	defence U	پدافند
	staunton defence U	دفاع استاونتن در گامبی متقابل بنونی
	modern defence U	دفاع مدرن شطرنج
	marshall defence U	دفاع مارشال در گامبی وزیرشطرنج
	summetrical defence U	دفاع متقارن
	tarrasch defence U	دفاع تاراش در گامبی وزیرشطرنج
	legitimate defence U	دفاع مشروع
	meran defence U	دفاع مران
	lasker's defence U	دفاع لاسکر در گامبی وزیرشطرنج
	two knights' defence U	دفاع دو اسب
	janisch defence U	دفاع شلیمان
	janisch defence U	دفاع یانیش
	zone defence U	دفاع منطقهای
	tchigorin defence U	دفاع چیگورین در گامبی وزیرشطرنج
	indian defence U	دفاع هندی شطرنج
	antimissile self-defence U	پوششضدتابش
	statement of defence U	لایحه دفاعیه
	philidor's defence U	دفاع فیلیدور
	pillsbury defence U	دفاع پیلزبری
	pillsbury defence U	دفاع کمبریج اسپرینگز
	polish defence U	دفاع لهستانی
	prevent defence U	جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
	primeter defence U	دفاع دور تا دور
	primeter defence U	پدافند دورتا دور
	secretary of defence U	وزیر دفاع
	robatsch defence U	دفاع روباتش
	russian defence U	دفاع روسی
	russian defence U	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
	orthodox defence U	دفاع ارتودکس در گامبی وزیرشطرنج
	old indian defence U	دفاع هندی قدیم شطرنج
	stack the defence U	ارایش دفاعی
	pirc defence U	دفاع پیرک
	slav defence U	دفاع اسلاو در گامبی وزیرشطرنج
	morphy's defence U	دفاع مورفی در روی لوپس شطرنج
	national defence U	دفاع ملی
	national defence U	پدافند ملی
	yogoslav defence U	دفاع پیرک
	yogoslav defence U	دفاع یوگوسلاو
	sicilian defence U	دفاع سیسیلی شطرنج
	scandinavian defence U	دفاع اسکاندیناویایی
	westphalia defence U	دفاع وستفالی در گامبی وزیرشطرنج
	scandinavian defence U	دفاع متقابل مرکزی
	box defence U	تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
	defence mechanisms U	مکانیزم دفاعی
	defence mechanisms U	ساز و کاردفاعی
	dory defence U	دفاع دوری
	defence station U	readiness of degree third
	damiano's defence U	دفاع دامیانو
	czech defence U	نام منسوخ دفاع اسلاو
	czech defence U	دفاع چک
	cozio defence U	دفاع کوتسیو در روی لوپس
	coast defence U	سازمان پدافنداز ساحل
	coast defence U	پدافند ساحلی
	closed defence U	دفاع بسته در روی لوپس
	close defence U	سه مدافع
	becker's defence U	دفاع بکر در گامبی شاه شطرنج
	benoni defence U	دفاع بنونی
	berlin defence U	دفاع برلین در گشایش فیل شطرنج
	bord's defence U	دفاع برد در روی لوپس
	defence mechanism U	ساز و کاردفاعی
	ego defence U	دفاع خود
	civil defence U	موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
	gothic defence U	دفاع گوتیک در بازی سه اسب شطرنج
	grunfeld's defence U	دفاع گرونفلد شطرنج
	wing defence U	دفاعگوشه
	left defence U	دفاعچپ
	goal defence U	دفاعگل
	defence [British E] U	دفاع [قانون] [ورزش] [ارتش]
	french defence U	دفاع فرانسوی شطرنج
	schleman defence U	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
	alekhine's defence U	دفاع الخین
	budapest defence U	دفاع بوداپست در پیاده وزیرشطرنج
	to act in self-defence U	دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
	defence mechanism U	مکانیزم دفاعی
	bogoliubov indian defence U	دفاع بوگولیوبوف- هندی درپیاده وزیر شطرنج
	king's indian defence U	دفاع هندی شاه شطرنج
	cambridge springs defence U	دفاع کیمبریج اسپرینگزدرگامبی وزیر شطرنج
	queen's indian defence U	دفاع هندی وزیر شطرنج
	secretary of state for defence U	وزیر دفاع
	queen's fianchetto defence U	دفاع فیانکتوی وزیر
	queen's fianchetto defence U	گشایش لارسن شطرنج
	kevitz trajkovic defence U	دفاع کویتس- تراکوویچ
	ignorance of the law is no defence U	جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
	franco indian defence U	دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
	franco baenoni defence U	دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
	ministry of national defence U	وزارت دفاع ملی
	ministry of national defence U	وزارت پدافند ملی
	mistake of law is no defence U	اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
	civil defence service U	خدمات کشوری
	centre counter defence U	دفاع متقابل مرکزی
	classical bononi defence U	دفاع بنونی کلاسیک
	nimzo indian defence U	دفاع نمیزو هندی در پیاده وزیر شطرنج
	caro kann defence U	دفاع کارو- کان
	mistake of fact is a good defence U	اشتباه حکمی دفاع محسوب میشود
	ignorance of the face is a good defence U	جهل موضوعی دفاع محسوب میشود
	to come up in the world U	پیش قدم شدن [در زندگی یا شغل]
	to come up in the world U	موفق شدن [در زندگی یا شغل]
	to world one's way U	کرم واره راه خود را بازکردن
	world came that U	خبر رسید که
	to the world U	بکلی
	to the world U	پاک
	this world of ours U	این جهان ما
	the whole world U	تمام دنیا
	the whole world U	همه دنیا تمامی جهان
	the whole world U	سراسر جهان
	the old world U	نیم کره شرقی
	to come up in the world U	پیش رفتن [در زندگی یا شغل]
	not for the world <idiom> U	دراعضای هیچ پولی
	upon my world U	بشرافتم سوگند
	world old U	بسیارقدیمی یاکهنه
	out of this world <idiom> U	شگفت انگیز
	see the world <idiom> U	سیر آفاق و انفس کردن
	for the world <idiom> U	تحت تاثیر هرشرایطی ،تحت هر شرایطی
	see the world <idiom> U	جهانگردی کردن
	for all the world <idiom> U	بهر قیمتی
	out in the world U	در دنیای آزاد
	in a world of one's own <idiom> U	مشکل عمیق داشتن
	the old world U	نیم کره خاوری
	for all the world like U	کاملا` شبیه
	first world U	جهان اول
	all the world over U	در سراسر جهان
	all the world knows U	همه کس میداند
	all the world knows U	همه
	all over the world U	در تمامی دنیا
	all over the world U	در همه جای جهان
	all over the world U	در سراسر جهان
	i take you at your world U	قول شما را سند قرار میدهم
	Third World U	جهان سوم
	first world U	کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
	first world U	واقع دراروپای غربی
	first world U	امریکای شمالی
	for all the world U	بی کم و زیاد
	for all the world U	به عینه