Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Underdeveloped ( backward) countries .
U
کشورهای عقب افتاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
underdeveloped countries
U
کشورهای توسعه نیافته
backward countries
U
کشورهای عقب مانده
underdeveloped
U
کم رشد
underdeveloped
U
عقب مانده
underdeveloped
U
توسعه نیافته
underdeveloped
U
کم پیشرفت
underdeveloped
U
رشد کافی نیافته عقب افتاده
underdeveloped area
U
منطقه توسعه نیافته
underdeveloped areas
U
مناطق عقب مانده و کم پیشرفت
underdeveloped nations
U
ملل توسعه نیافته
countries
U
مملکت
countries
U
ییلاق
countries
U
بیرون شهر دهات
countries
U
دیار
countries
U
کشور
less developed countries
U
کشورهای کمتر توسعه یافته
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
development countries
U
کشورهای قابل توسعه
developing countries
U
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
developing countries
U
کشورهای در حال توسعه
developed countries
U
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries
U
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
poor countries
U
کشورهای فقیر
capitalist countries
U
کشورهای سرمایه داری
uncomitted countries
U
کشورهای غیرمتعهد
retarded countries
U
کشورهای عقب مانده
poor countries
U
عقب مانده
third world countries
U
کشورهای جهان سوم
mother countries
U
میهن
mother countries
U
کشور اصلی
oil rich countries
U
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
The English speaking-countries.
U
کشورهای انگلیسی زبان
Our company is oprerating in several countries .
U
شرکت ما درچندین کشور عمل می کند
Organization of Petroleum Exporting Countries
U
سازمانصادرکنندگاننفتخام
developed market economy countries
U
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
developed market economy countries
U
کشورهای مرفه
Racial prejudice prevails in some countries.
U
دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
The teo countries are separated by this river.
U
این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
Comparison with other countries is extremely interesting.
U
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
backward and f.
U
عقب و جلو
backward
U
پس گشت
backward
U
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backward
U
عقب مانده
backward
U
عقب مانده کودن
backward
U
وارونه
backward
U
به پشت ازپشت
backward
U
عقب افتاده
backward and f.
U
پس وپیش
backward
U
به عقب
backward
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
to go backward
U
پس رفتن
backward
U
جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
backward
U
در جهت عقب یا در خلاف جهت
backward-looking
U
ایدهوعملمخالفتآمیز
backward
U
ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
backward
U
بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
backward
U
سیگنال کنترل و handshaking
backward
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
to go backward
U
تنزل کردن
backward
U
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
shift backward
U
حرکت به سمت عقب
backward bucket
U
سطلوارونه
shift backward
U
انتقال به عقب
backward association
U
تداعی وارونه
backward chaining
U
زنجیرهای کردن وارونه
backward effect
U
اثر واشوری
backward effect
U
اثر اشفتگی
backward economy
U
اقتصاد عقب مانده
backward conditioning
U
شرطی کردن وارونه
backward child
U
کودک عقب مانده
backward chaining
U
زنجیره پسرو
backward chaining
U
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
backward dive
U
شیرجهبهپشت
backward linkages
U
اثرهای نشیب
backward linkages
U
اثرهای قهقرائی
backward somersault
U
پشتک از پشت
backward search
U
جستجوی پسرو
backward reference
U
ارجاع به عقب
backward read
U
یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
backward reaction
U
واکنش برگشت
backward pawn
U
پایده عقبمانده شطرنج
backward pass
U
پاس عرضی یا به عقب
backward notion
U
حرکت قهقرایی یا وارونه
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
U
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
backward bucket cylinder
U
سیلندرسطلوارونه
backward leg hook and underarm
U
سوبلس با استفاده از پا
backward bending supply curve
U
منحنی عرضه به عقب خم شونده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com