English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sweep U بردن توپ از کنار خط به کمک سدکنندگان راه باز کن
sweep U تاب
sweep U پیچ و خم
to sweep away U ازمیان برداشتن
to sweep away U ازبین بردن
to sweep up U باجاروب جمع کردن
to sweep down on U حمله کردن بر
to sweep down on U تاخت کردن
sweep U تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
sweep U درو کردن منطقه بااتش درو در عرض
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
sweep U رفت وبرگشت
sweep U روبیدن
sweep U از این سو بان سوحرکت دادن
sweep U روفتن
sweep U جاروب کردن زدودن
sweep U بسرعت گذشتن از
sweep U جارو کردن
sweep U وسعت میدان دید جارو
sweep U روبش
fighter sweep U تک هجومی جنگنده ها
to sweep past U تندگذاشتن
to sweep past U اسان رفتن
deflection sweep U درو عرضی
deflection sweep U اتش درو در عرض
foot sweep U پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
synchronized sweep U روبش همزمان
electrode sweep U جمع اوری مین با استفاده ازکابل الکتریکی یا مغناطیسی
armed sweep U مین روبی با استفاده از ناوچههای توپدار
variable sweep U ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
wire sweep U مین جمع کنی با استفاده ازکابل برق مین جمع کنی باکابل
sweep under the rug <idiom> U پنهان کردن
sweep off one's feet <idiom> U بر احساسات فائق آمدن
to sweep the seas U همه جای دریاراعبورکردن دریاهارا ازوجود دشمن پاک کردن
asymmetrical sweep U باد انحرافی لغزش هواپیما از مسیر
asymmetrical sweep U لغزش انحرافی
armor sweep U عملیات پاکسازی زرهی
armed sweep U مین روبی مسلحانه
clean sweep U بردنهمهجوایزدریکمسابقه
bottom sweep U مین روبی از کف دریا
bottom sweep U مین جمع کنی از کف دریا
chimney sweep U دودکش پاک کن
chain sweep U مین جمع کردن با استفاده اززنجیر مین جمع کنی بازنجیر
foot sweep U فن اوسوتو گاری
sweep stakes U شرط بندی اسب دوانی
sweep circuit U مدار رلاکساسیون
sweep back U بک ازاد
sweep amplifier U فزون ساز روبنده
chimney sweep U کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
net sweep U مین روبی با استفاده از تور مین جمع کنی با تور
influence sweep U پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
solenoid sweep U پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
side sweep and over under U فن تندر
mechanical sweep U مین جمع کردن به طریقه خودکار
sweep fighter U هواپیمای اسکورت
sweep generator U مولد روبنده
sweep hand U عقربه ثانیه شمار
frequency sweep U انحراف یا شیفت فرکانس
sweep stake U شرط بندی اسب دوانی
to give a sweep to U جاروب کردن
precision sweep U روبش دقیق
mechanical sweep U مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
sweep jamming U امواج سیار پارازیت رادیویی
sweep oscillator U اوسیلاتور روبنده
grid sweep U تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
sweep potential detector U اشکارساز جاروکننده پتانسیلی
short side sweep U فت پا
rear waistlock and side sweep U درو با مایه سالتو و بارانداز
rear waistlock and back sweep U درو از بغل
To get on board. U سوار کشتی شدن
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
on board <idiom> U وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
by the board U از طرف پهلوی ناو
board U میزشوریادادگاه
i/o board U تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
with whom do you board U پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
i got it over board U انرادرکشتی اوردم
to go on board U سوارکشتی شدن
to board out U بیرون ازخانه خود غذاخوردن
go by the board U از ناو پرت شدن
over the board U بازی شطرنج حضوری
above board به طور آشکار
across the board U شامل تمام طبقات
across the board یکسره
board U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board U تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board U کشتی
board U غذای روی میز
board U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
across the board U سرجمع
above board U بی حیله
board U تابلو
board U تخته
board U میز غذا
board U برد
board U صفحه مدار
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board U وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board U مقوا
board U اغذیه
board U جلد کردن تخته
board U هیئت کمیسیون
board U کمیته تخته کار صفحه چارت
board U سکوی شیرجه
board U صفحه یامیز شطرنج
board U تابلوی امتیازات
board U تخته حاوی نقشه
board U سوار
board U شدن
board U هیئت ژوری
board U هیات
board U پانسیون شدن
board U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board U هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board U سوارشدن بکنارکشتی امدن
board U روکش کردن
board U تخته پوش کردن
board U منزل کردن
straw board U مقوای ضخیم
programmer board U برد برنامه ریز
status board U تابلوی وضعیت
status board U تابلوی نشان دهنده وضعیت
status board U تابلو وضعیت
terminal board U تخته اتصال سیم
story board U مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
paste board U کارت
range board U طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
eaves-board U لب بام
clap-board U [تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
barge-board U [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
runing board U رکاب
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
running board U تخته رکاب اتومبیل
range board U میز تنظیم مسافت
press board U مقوای فشرده
board and lodging U خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
playing the board U بازی بر صفحه
playing the board U بازی فی نفسه
plotting board U پلاتینگ برد
plotting board U صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
populated board U یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
scaffold board U تخته چوب بست
scaffold board U تخته زیر پا
side board U میز پا دیواری
side board U میز کناری
side board U میز قفسه دار
skim board U تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
sliding board U سرسره
sliding board U سراشیبی
splash board U سپر پاشنه قایق
side board U میز دم دستی
shoulder board U پیش فنگ
scale board U تخته نازک
sea board U کناره دریا
sea board U کناردریا
sea board U دریاکنار
sea board U خط ساحلی
seguin board U تخته سگن
selection board U هیات گزینش
shoe board U علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
spring board U تخته شیرجه
board meeting U جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
tote board U تختهحملونقل
skirting board U تختهپارچهای
route board U تختهتعیینمسیر
pressing board U تختهفشرده
placard board U تختهپلاکارد
louvre-board U سکویروزنهدار
lighting board U تختهروشنایی
front board U مقوایجلویی
board insulation U عایقتختهای
backing board U تختهپشتیبان
back board U جلدپشتی
alighting board U تختهتراز
emery board U سوهان ناخن
chopping board U تختهسبزیو گوشت
board of managers U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
draining board U آبچکانفرفشوئی
to board a flight U سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
for full board U برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board U برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for half board U برای نیم پانسیون
for full board U برای تمام پانسیون
managing board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
sandwich board U آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board U میزاتو
half board U هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board U هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
diving board U دایو
diving board U تخته پرش
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com