Perdic | To step up ( increase ) production. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	To step up ( increase ) production. U	سطح تولید رابالابردن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	step by step seam welding U	جوشکاری بخیهای قدم به قدم
	step by step system U	سیستم گام به گام
	step by step switch U	کلید قدم به قدم
	step by step switch U	گزینه گام به گام
	step by step selector U	سلکتور قدم به قدم
	step by step reaction U	واکنش گام به گام
	step by step excitation U	تحریک تدریجی
	increase U	فزونی
	increase U	ترفیع دادن
	increase U	اضافه
	increase U	افزایش
	increase U	رشد ترقی
	increase U	ترقی
	increase U	افزودن ترقی دادن
	increase U	بزرگتر شدن
	increase U	صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
	increase U	توانگرکردن
	increase U	توسعه دادن
	increase U	افزودن
	to increase [to, by] U	افزایش یافتن [به مقدار]
	to increase [to, by] U	بالا رفتن [به مقدار]
	to increase [to, by] U	بزرگتر شدن [به مقدار]
	to increase [to, by] U	زیاد شدن [به مقدار]
	increase in value U	افزایش ارزش
	increase U	زیاد کردن
	to be on the increase U	روبه افزایش گذاشتن
	increase U	زیادشدن
	increase of contrast U	افزایش کنتراست
	increase of current U	افزایش جریان
	increase of efficiency U	افزایش راندمان
	increase of output U	افزایش توان
	increase of power U	افزایش قدرت
	increase of pressure U	افزایش فشار
	salary increase U	اضافه حقوق
	salary increase U	افزایش حقوق
	increase of strain U	افزایش تغییر طول نسبی
	price increase U	ترقی قیمت
	increase in sensitivity U	افزایش حساسیت
	increase in price U	افزایش بهاء
	annual increase U	رشد سالانه
	annual increase U	افزایش سالانه
	voltage increase U	افزایش ولتاژ
	to increase the stake U	داو کردن
	tax increase U	افزایش مالیات
	increase endorsement U	تصدیق یا تائید افزایش
	increase in conductivity U	افزایش قابلیت هدایت
	increase of potential U	افزایش پتانسیل
	increase in potential U	افزایش پتانسیل
	increase in load U	افزایش بار
	rate of productivity increase U	نرخ افزایش بازدهی
	rate of wage increase U	نرخ افزایش دستمزد
	A further increase is considered unlikely [regarded as unlikely] . U	افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
	over production U	محصول زیادی
	over production U	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
	production U	ایجاد
	production U	ساخت مواد برای فروش
	production U	تولید دستهای
	production U	تولید حجم بزرگ محصولات
	production U	سرعت ساخت محصول
	production U	کنترل ساخت یک محصول
	production U	تولید محصول
	production U	فراورده محصول
	production U	استخراج
	production U	عمل اوری ساخت
	production U	تولید
	production U	محصول عمل
	production U	تولید کردن
	production U	حاصل دادن
	production U	فراوری
	production U	ارائه ساخت
	production U	فرآورده کارگاه
	production U	اقامه
	production U	ارائه
	production U	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
	production U	الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
	scale of production U	مقیاس تولید
	full production U	تولید در حداکثرفرفیت
	roundabout production U	تولید با کارائی بیشتر
	track production U	شروع تعقیب هدف
	production process U	روند ساخت
	track production U	فهور هدف
	production process U	جریان تولید
	production planning U	برنامه ریزی تولید
	production period U	دوره تولید
	census of production U	امار سرشماری
	surplus production U	فزونی تولید
	production part U	بخش تولید
	ingot production U	تولید شمش
	mass production U	تولید انبوه
	power of production U	نیروی تولید
	pilot production U	تولید نمونه
	means of production U	ابزار تولید
	mechanical production U	تولید ماشینی
	mode of production U	شیوه تولید
	mode of production U	طرز تولید
	mode of production U	وجه تولید
	production coefficient U	ضریب تولید
	period of production U	دوره تولید
	pair production U	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
	mass production U	تولید ماشینی
	production method U	روش تولید
	production process U	فرایند تولید
	surplus production U	مازاد تولید
	surplus production U	تولید اضافی
	means of production U	وسایل تولید
	production overheads U	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
	production of oil U	استخراج نفت
	production missile U	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
	aliterary production U	فراورده یا محصول ادبی تالیف
	production management U	مدیریت تولید
	production index U	شاخص تولید
	series production U	سری سازی
	mass production U	بس فراوری
	mass production U	تولید بمقدارزیاد
	production lines U	خط تولید
	production frontier U	مرز تولید
	production time U	زمان ساخت
	relations of production U	رابطه تولید
	production line U	خط تولید
	mass-production U	تولید انبوه
	agents of production U	عوامل تولید
	factors of production U	عوامل تولید
	production factors U	عوامل تولید
	production technique U	روش فنی تولید
	aliterary production U	تصنیف
	an artistic production U	عمل یا کار صنعتی
	batch production U	تولید زیاد یک نوع کالا
	batch production U	تولیدانبوه
	branches of production U	شاخههای تولید
	production time U	زمان تولید
	production cycle U	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
	bulk production U	تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
	production facility U	سهولت تولید
	production engineer U	مهندس تولید
	production efficiency U	کارائی در تولید
	production efficiency U	کارائی تولید
	production cost U	ارزش ساخت
	production cost U	هزینه تولید
	production control U	کنترل تولید
	production function U	تابع تولید
	production capacity U	فرفیت تولید
	production base U	مبنای تولید یا تولیدات ملی
	production account U	حساب تولید
	production platform U	سکویتولیدات
	production gap U	شکاف تولید
	branches of production U	رشتههای تولید
	production of sound	تولیدات صدا
	energy production U	تولید نیرو
	production programme U	برنامه تولید
	factor of production U	عامل تولید
	factory production U	تولید کارخانهای
	elasticity of production U	کشش تولید
	volume of production U	حجم تولید
	production program U	برنامه تولید
	flow of production U	جریان تولید
	flow of production U	گردش تولید
	food production U	تولید غذا
	forces of production U	نیروهای تولید
	energy production U	تولید انرژی
	electricity production U	تولیدالکتریسیته
	full production U	تولید کامل
	production technique U	فن تولید
	production run U	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
	production rule U	تولید
	bulk production U	تقسیم سوخت درفروف کوچک
	census of production U	امارگیری در خصوص تولید
	census of production U	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
	production rule U	قاعده
	production routine U	روال تولید
	production adviser	مشاوره محصولات
	cost of production U	هزینه تولید
	production desk U	میزمحصولات
	production possibility frontier U	مرز امکانات تولید
	production indifference curve U	منحنی بی تفاوتی تولید
	piece production cost U	ارزش تولید قطعه
	pig iron production U	تولید اهن خام
	production possibility bondary U	مرز امکانات تولید
	production possibility curve U	منحنی امکانات تولید
	production planning and control U	برنامه ریزی و کنترل تولید
	pilot line production U	تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
	production resource planning U	برنامه ریزی منابع تولید
	He works in the production section . U	درقسمت تولید کار می کند
	labor intensive production U	تولید کاربر
	fixed production coefficients U	ضرایب تولید ثابت
	mobility of factors of production U	تحرک عوامل تولید
	additional production personnel	عوامل دیگر تولد
	production control room U	اتاقکنترلمحصولات
	production of electricity by the generator U	الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
	aggregate production function U	تابع تولید کل
	production video switcher U	دکمهنمایشگرمحصولات
	steps in the production of electricity U	مراحلتولیدالکتریسیته
	homogeneous production function U	تابع تولید همگن
	multi stage production U	تولید چند مرحلهای
	net primary production U	تولید خالص نخستین
	mass production of goods U	تولید توده وار کالا
	mass production of goods U	تولید انبوه کالا
	nuclear power production U	تولید انرژی هستهای
	non specific factors of production U	عوامل غیر اختصاصی تولید
	index of industrial production U	شاخص تولید صنعتی
	large scale production method U	روش تولیدبه مقیاس وسیع