English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To let the cat out of the bag . To spI'll the beans . To give the game away . U موضوعی را لو دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beans U لوبیا
beans U باقلا
beans U ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
beans U دانه حبه
beans U چیزکم ارزش وجزئی
runner beans U رجوع شود به bean pole
green beans U لوبیا سبز
full of beans <idiom> U پرانرژی
spill the beans <idiom> U چغلی کردن ،فاش کردن راز
string beans U انواع لوبیا سبز
baked beans U لوبیای قرمز پخته شده و گوشت خوک
castor beans U کرچک
kidney beans U لوبیاقرمز
French beans U لوبیا
French beans U لوبیای سبز
kidney beans U لوبیا قرمز
french beans U لوبیا سبز
to pulp coffee beans U دانههای قهوه را مغز کن
Give me a call! or [Give me a ring!] U به من زنگ بزنید [بزن] !
game U وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game U کامپیوتر مخصوص
game keep U پاسبان شکار
game U معیوب
game U چلاق
game U شکار گرفته شده
game U هرنوع ورزش بامقررات
game U اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game U بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
the game is up U بازی باخت
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
game and game U یکدست ویکدست
game and game U یک بیک
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
game keep U شکاربان
i was very u. at that game U خیلی در ان بازی بد اوردم
the game is up U بازی تمام شد
the game is on U بازی دایر است
game U سرگرمی دوربازی بازی کردن
game U مسابقه
game U بازی
game keep U قرق چی
game U سرگرمی شکار
game U جانور شکاری
game U یک دوربازی
game U مسابقههای ورزشی
game U شوخی
game U دست انداختن
game U شکار
game U سرحال
game U اهل حال
game U تفریح کردن
game cartridge U محلورودیبازی
Do you know how to play this game ? U این بازی رابلد هستید ؟
long game U بازی با لزوم ضربههای طولانی
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
to game away one's money U درقمارپول ازدست دادن
a game of chess U یک مسابقه شطرنج
to play the game U رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
to make game of U مسخره کردن ریشخند کردن
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
football game U بازی فوتبال
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
to make game of U دست انداختن
waiting game U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
fair game U مسخره کردنی
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory U نظریه بازی
game theory U تئوری بازی
ball game U مسابقه
to spoil ones game U نقشه یاکارکسیراخراب کردن
ball game U هماورد
ball game U شرایط وضعیت
board game U بازی روی تخته
fair game U شکار مجاز
fair game U شکار قانونی
fair game U آماج روا
fair game U طعمهی حاضر و آماده
fair game U دست انداختنی
game theory U نظریه بازیها
to kill game U شکارزدن
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
shell game U گردو بازی
shell game U قمار با گردو
short game U ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
skin game U قمار از روی تقلب
skin game U تقلب درقمار
skin game U فریبکاری
small game U پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
spanish game U بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
stoppage of the game U توقف بازی
suspension of the game U تعویق و تاخیر بازی
perfect game U باحداکثر 003 امتیاز
perfect game U یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
passing game U حمله با استفاده از پاس به جلو
parlour game U بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
to die game U مردانه جان دادن
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
hard game U بازی دشوار
three knights' game U بازی سه اسب
italian game U بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
laws of the game U مقررات مسابقه
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
middle game U وسط بازی
off hand game U بازی غیررسمی
off hand game U بازی جنبی
open game U بازی باز شطرنج
team game U بازی گروهی
vienna game U بازی وینی شطرنج
complete game U یک بازی کامل از طرف توپزن
computer game U بازی کامپیوتری
crampet game U بازی شطرنج
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
enter the game U وارد بازی شدن
exhibition game U بازی نمایشی به نفع خیریه
ball game U ورزش یا بازی با توپ
four knight's game U بازی چهار اسب
game bag U خرجین شکاری
ball game U گوبازی
four handed game U بازی چهارنفره
game bird U یک امتیاز
game bird U پرنده موردنظر درشکار
game clock U ساعت ورزشگاه
game cock U خروس جنگی
closed game U بازی بسته
choose up game U بازی غیررسمی
centre game U بازی مرکزی
war game U جنگ ازمون
war game U مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game U اجرای بازی جنگ
war game U بازی جنگ کردن
war game U بازی جنگ
zero sum game U بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
big game U شکار حیوانات بزرگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
power game U بازی قدرتی
video game U بازی دیدنی
acrade game U نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
adventure game U بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
arcade game U بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
baseline game U بازی در انتهای زمین تنیس
game cycle U دوره بازی
game management U شکاربانی
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
game fowl U خروس جنگی
game fowl U نژاد خروس جنگی
game ball U توپ بازی
game law U قانون شکار
game keeper U قرق چی میدان
two person game U بازی دو نفره در تئوری بازیها
game fowl U مرغ شکاری
game fish U ماهی موردنظر
game keeper U قرق چی
game of chance U بازی قمار
game plan U استراتژی بازی
game playing U playing computerizedgame
game point U امتیاز پایانی
game fish U ماهی مجاز برای صیادی
two pawns game U بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
game management U شکارداری
to fly at a higher game U همت برچیزعالی ترگماشتن
half giuoco game U بازی نیمه جوئوکو شطرنج
this game is proper to spring U این بازی مخصوص بهار است
two person zero sum game U در تئوری بازیها
two person zero sum game U بازی دو نفره با مجموع صفر
computerized game playing U بازیهای کامپیوتری
to play a poor game U بدبازی کردن
to deal out [card game] U کارت دادن [ورق بازی]
queen's pawn game U بازی پیاده وزیر شطرنج
big game reel U قرقره صید ماهیهای بزرگ
video game machine U ماشین بازی تصویری
to play a poor game U ناشی بودن مهارت نداشتن
game misconduct penalty U 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
pre game drills U تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
Shall we play a game of cards? U یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
semi open game U بازی شطرنج نیمه باز
scotch four knights' game U بازی چهاراسب اسکاتلندی شطرنج
She is romantically inclined. She i8s game. U از دو حال خارج نیست
He plays a beautiful game of volleyball. U مثل ماه والیبال بازی می کند
The football players are warming up before the game ( match) . U هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
to give up U ول کردن
Please give me four more. U چهار تای دیگر به من بدهید
to give U پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
to give the go by to U کنارگذاشتن بدوردگفتن ب
to give the go by to U ول کردن
to give off U دادن
to give thanks U سپاس گزاری کردن تشکرکردن
to give the go by to U پیشی جستن بر
to give way U پس رفتن فرورفتن
to give way U جاخالی کردن
to give thanks U شکرکردن
to give out U بخش کردن توزیع کردن
to give the go by to U اعتنانکردن به
to give way U تن دردادن
to give a U باردادن
to give up U تسلیم کردن امیدبریدن از
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com