Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To insert the key in the lock.
U
کلید را به قفل زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
insert
U
در جوف چیزی گذاردن
insert
U
[قرار دادن پود میان تار]
insert
U
الحاق کردن
insert
U
جا دادن
insert
U
داخل کردن در میان گذاشتن
insert
U
جادادن
insert
U
درج کردن
insert
U
گذاشتن جاسازی کردن
insert
U
تعبیه کردن
insert
U
تعبیه
insert
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
insert
U
قرار دادن چیزی در چیزی
insert
U
مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
insert
U
درج
insert
U
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
insert
U
جاسازی
insert key
U
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
insert mode
U
حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها
insert mode
U
حالت درج
filter insert
U
دریچه یا مدخل صافی
valve seat insert
U
مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ
to insert a letter in a word
U
حرفی را در میان واژهای جادادن
lock away
U
درجای قفل شده نگه داشتن
lock up
U
زیر قفل نگه داشتن
lock up
U
حبس کردن
lock up
U
بازداشتگاه
lock up
U
حبس
lock up
U
در محلی محصور کردن
to lock out
U
پشت در
lock up
U
توقیف بازداشت کردن حبس کردن
to lock out
U
نگاه داشتن
lock up
U
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock up
U
وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
lock out
U
حبس کردن تحریم کردن
lock on
U
باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock on
U
قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
to lock off
U
جدا کردن
lock out
U
حبس کردن
lock in
U
از بیرون در را روی کسی بستن
lock out
U
تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock out
U
درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
lock out
U
تعطیل کارخانه
lock out
U
بسته شدن کارخانه
lock out
U
قفل کردن
lock
U
عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock
U
چفت شدن
lock up
<idiom>
U
اطمینال کامل از موفقیت
lock
U
طره گیسو
to lock somebody
[yourself]
out
[of something]
U
در را روی
[خود]
کسی قفل کردن
[و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock
U
قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock
U
قفل
lock
U
محکم نگهداشتن
lock
U
قفل کردن بستن قفل
lock
U
قفل کردن
lock
U
مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock
U
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock
U
قفل گلنگدن
lock
U
چفت
lock
U
محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock
U
سد متحرک
lock
U
سدبالابر چشمه پل
lock
U
بغل گرفتن
lock
U
راکدگذاردن
lock
U
قفل شدن
lock
U
قفل چخماق تفنگ
lock
U
دسته پشم
lock
U
بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock
U
چفت و بست مانع
putlog or lock
U
تیر افقی
pollack or lock
U
یکجور ماهی روغن
percussion lock
U
ماشه تفنگ
putlog or lock
U
چوب بست
cycle lock
U
قفلدوچرخه
net lock
U
قفل چهارراه
equipment lock
U
قفلتجهیزات
lock washer
U
واشر پشت گیر
lock washer
واشر قفلی
net lock
U
سیم بند چهارراه
putlog or lock
U
زیرتختهای
puzzle lock
U
قفل رمزی
arm lock
U
قفلبازو
canal lock
U
سرمتحرککانال
column lock
U
قفلپایه
tape lock
U
قفلنوار
drawbar lock
U
قفلمیلهکشنده
key lock
U
قفلرمزی
lock dial
U
تنظیمقفل
lock rail
U
ریلقفلشده
lock ring
U
حلقهقفل
lock switch
U
کلیدقفل
lock-chamber
U
منفذقفل
switch lock
U
دکمهقفل
vapor lock
U
قطع کامل جریان سیال
tubular lock
U
قفلمیلهای
under lock and key
U
زیر قفل
retraction lock
U
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
rim lock
U
سیم بند دو راه
rim lock
U
قفل دو راه
safety lock
U
قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety lock
U
ضامن اسلحه
safety lock
U
قفل ضامن
safety lock
U
چفت ضامن سلاح
scalp lock
U
کاکل
time lock
U
قفل ساعتی
time lock
U
گاه قفل
lock-up garage
U
صندوقامانات
two bolt lock
U
قفل دو زبانه
swivel lock
U
قفلچرخان
mortise lock
U
قفل و بست
dead lock
U
گیر کردن گیر
dead lock
U
مانع
die lock
U
گیره حدیده
door lock
U
قفل در
door lock
U
کلید خانه
door lock
U
قفل
double lock
U
دوبارکلیدگردانیدن در
elf lock
U
موی درهم برهم
elf lock
U
زلف ژولیده
elf lock
U
گیس جنی
firing lock
U
قفل اتش
flint lock
U
تفنگ
flint lock
U
چخماقی
dead lock
U
اشکال
dead lock
U
کوچه بن بست
combination lock
U
قفل حروفی
letter lock
U
قفل حروفی
advisory lock
U
قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
air lock
U
اطاقک فشارهواپیما
air lock
U
دریچه هوابند
ankle lock
U
فیتیله پیچ
bail lock
U
قفل قرقره ماهیگیری
air lock
U
راهروی فشار
check lock
U
ساعت امتحان کننده
check lock
U
مهره پشت گیر
control lock
U
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
cylinder lock
U
قفل میلهای
dead lock
U
وقفه
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
lock step
U
محدود
lock forward
U
هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock hospital
U
بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
lock spring
U
قاب ساعت فنری
lock nut
U
مهره قفلی
lock nut
U
مهره پشت گیر
lock spit
U
شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
lock option
U
اختیار کاربرد قفل
lock code
U
رمز قفل
lock chain
U
زنجیربرای بستن چرخ
light lock
U
نوربند
lock torque
U
قفل پیچش
lock step
U
غیر قابل انعطاف
light lock
U
درب نوربند
gust lock
U
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
hydraulic lock
U
قفل هیدرولیکی
ignition lock
U
قفل موتور
keep under lock and key
U
مهر و موم کردن
lock step
U
گیردار
num lock key
U
کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
lock, stock, and barrel
U
با همه چیز
Luer-Lock tip
U
لوئر
rip fence lock
U
قفلشکافنردهای
shift lock key
U
دکمهقفل
side-tilt lock
U
قفلکنندهکناری
To lock horns with someone. To take issue with someone.
U
با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
mortise dead lock
U
قفل داخل کار قفل داخل درب
caps lock key
U
کلید Lock Caps
air lock caisson
U
صندوقه تحت فشار
lock with wooden bolt
U
کلیدان
mortise dead lock
U
قفل توکار
lock filling opening
U
قفلبازکنندهمکش
lock in base tube
U
لامپ قفلی
steering wheel lock
U
قفل غربالک
camera platform lock
U
محلقفلدوربینبهپایه
blade tilting lock
U
قفلتیغهواژگون
num lock key
U
کلید Lock Num
scroll lock key
U
کلید Lock Scroll
side wall of a lock
U
بدنه سد دریچهای
steering column lock
U
قفل فرمان اتومبیل
horizontal motion lock
U
دستهتنظیمافقی
lock emptying system
U
قفلسیستمتخلیه
outside hook and overan lock
U
لنگ تندر
lift cord lock
U
قفلطناببالابر
laboratory air lock
U
آزمایشگاهحبسهوا
lock filling intake
U
قفلمکش
Luer-Lock tip
U
نوکلاک
lock filling and emptying opening
U
قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
internal tooth lock washer
U
واشرداخلدندانهای
interior door lock button
U
دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
lock filling and emptying system
U
دستگاهتخلیهوپرکردن
Be sure to lock ( shut , close ) the door .
U
مبادا در راباز بگذاری
The key stuck in the door lock .
U
کلید درقفل گیر کرد
external tooth lock washer
U
قفلواشوندهدندانهای
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen
<proverb>
U
کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست
lock the barn door after the horse is stolen
<idiom>
نوشدارو پس از مرگ سهراب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com