English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To flunk a course . To fail an exam. U در امتحان رد شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
To pass (fail,flunk) an exam. U درامتحان قبول ( رد )شدن
Other Matches
flunk U چیدن موجب شکست شدن
flunk U شکست خوردن
flunk U شکست
exam U examination=not
To pass the exam on the first try. U یک ضرب در امتحان قبول شدن
to write an exam U امتحان کتبی نوشتن
to mug up [British E] for an exam U فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
to swot [British E] for an exam U فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
How many students passed the exam? U چند نفر در امتحان قبول شدند؟
The exam was too easy for words . U امتحان آنقدر آسان بود که چه بگویم
He feels shame at failing in his exam . U ازاینگه در امتحان مردود شده خجالت می کشد
fail out U ریزش کردن
without fail U حتما البته بی تخلف
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fail U عقیم ماندن ورشکستن
fail U قصور کردن
fail U وا ماندن
fail U ورشکست شدن
fail U درماندن
fail U مردود شدن
fail U رد شدن
fail U عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail U رد شدن قصور ورزیدن
fail U شکست خوردن
fail softly U با خرابی تدریجی
fail safe U تخریب امن
to fail [memory] U درماندن [حافظه یا خاطره]
to fail [memory] U وا ماندن [حافظه یا خاطره]
fail soft U با خرابی تدریجی
fail-safe U تخریب امن
fail back U پشتیبان
fail back U یدکی
fail safe U ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail soft U با خرابی ملایم
fail safe U با خرابی امن
fail soft U تخریب
fail soft U تخریب تدریجی
fail softly U با خرابی ملایم
fail-safe U ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail-safe U با خرابی امن
You wI'll fail unless you work harder . U موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
How did you make out? Did you succeed or fail? U شیری یا روباه ؟
power fail restart U سهولتی که یک کامپیوتر راقادر می سازد تا پس از قطع برق به عملیات عادی خودبرگردد
fail safe system U سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
His deeds fail to square with his words. U عملش با حرفش نمی خواند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com