Perdic | To emancipate a slave. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 52 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	To emancipate a slave. U	برده ای را آزاد کردن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	emancipate U	ازاد کردن
	emancipate U	از زیر سلطه خارج کردن
	emancipate U	ازقید رها کردن
	slave U	غلام
	slave U	بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
	slave U	صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
	slave U	کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
	slave U	پیرو
	slave U	پردازنده مخصوص که با پردازنده اصلی کنترل میشود
	slave U	ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
	slave U	بنده
	slave U	برده
	slave U	زرخرید اسیر
	slave U	غلامی کردن
	slave U	سخت کارکردن
	slave U	مملوک
	slave U	محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
	slave ant U	مورچه کارگر
	slave mode U	حالت پیرو یا برده
	negro slave U	کاکا
	negro slave U	غلام زنگی
	slave computer U	کامپیوتر برده
	slave holder U	زرخرید
	slave holder U	دار
	slave merchant U	برده فروش
	slave station U	ایستگاه فرعی
	white slave U	استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
	slave labour U	بردهداری
	negro slave U	غلام سیاه
	master slave U	ارباب و برده
	galley slave U	غلام پاروزن
	galley slave U	مزدور زحمتکش
	galley slave U	غلام
	female slave U	جاریه
	escaped slave U	برده فراری
	escaped slave U	عبد ابق
	slave trade U	برده فروشی
	slave drivers U	نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
	slave driver U	نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
	female slave U	کنیز
	female slave with a child U	master her from child witha
	female slave with a child U	ام ولد
	master slave manipulator U	یک شانه
	master slave manipulator U	بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
	master slave system U	سیستم راهبر پیرو
	master slave system U	سیستم ارباب و برده
	male slave or servant U	غلام
	previous master of a liberated slave U	معتق
	master slave computer system U	یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
	To work like a horse ( dog, slave ) . U	مثل خر کا رکردن
	A slave bought with money is more free than he who. <proverb> U	بنده زر خرید آزادتر از بنده شکم است .

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy