Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To be dying with anticipation.
U
آب شدن دل (بی تاب شدن )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anticipation
U
پیش بینی
anticipation
U
سبقت وقوع قبل از موعد مقرر پیشدستی
anticipation
U
انتظار
serial anticipation
U
پیش بینی زنجیرهای
anticipation method
U
روش پیش بینی
dying
U
مردن مرگ
dying
U
مردنی
never dying
U
لایزال
never dying
U
لایموت
never dying
U
نمیر
dying
U
درحال نزع
dying
U
مرگ
dying
U
فوت
I licked my lips
[in anticipation]
.
U
دهنم آب افتاد.
the dying father said
U
پدر که درحال مردن بود گفت
the fire is dying
U
آتش در حال خاموش شدن است
I'm dying to know what happened.
U
خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
dying declarations
U
افهارات پیش از فوت
dying declarations
U
در CLافهاراتی را گویند که شخص مشرف به موت پس ازاطمینان از قریب الوقوع بودن مرگ خود که مالا" به راستگویی وادارش میکند بیان نماید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com