Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To be dressed in black. To go into mourning.
U
سیاه پوشیدن ( عزاداری )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
They were dressed all in black.
U
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
mourning
U
سوگ
mourning
U
ماتم عزا
in mourning
U
جامه ماتم پوشیده
in mourning
U
چرک گرفته
mourning
U
عزاداری
in mourning
U
کثیف سیاه
in mourning
U
سیاه پوش
mourning
U
سوگواری
to wear mourning
U
جامه ماتم
to wear mourning
U
پوشیدن سیاه پوشیدن
mourning paper
U
کاغذ ویژه عزاداری
deep mourning
U
عزاداری سنگین
national mourning
U
سوگواری ملی
complimentary mourning
U
جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
dressed
U
گچ بری
well-dressed
U
فردیکهلباسخوبیبهتندارد
dressed
U
سنگ های زینتی
dressed
U
پوشیده
dressed
U
تزئینات
she is neatly dressed
U
جامه اش اراسته و پاکیزه است
dressed to kill
<idiom>
U
بهترین لباس را پوشیدن
she was prettily dressed
U
جامه قشنگ پوشیده بود
to be dressed to kill
U
طوری لباس پوشیدن برای دلبری
He got all dressed up and left .
U
شال وکلاه کردورفت
sadly dressed
U
جامه غم پوشیده
sadly dressed
U
سیاه پوش
dressed up to the nines
U
با دقت لباس پوشیده
dressed in scarlet
U
جامه سرخ پوشیده
dressed in white
U
سفیدپوش
dressed in white
U
لباس سفیدپوشیده
dressed inred
U
قرمز پوش
dressed inred
U
جامه سرخ پوشیده
dressed up to the nines
U
هفت قلم ارایش کرده
he is thinly dressed
U
کم لباس پوشیده است
he is thinly dressed
U
لباس نازک پوشیده است
dressed in scarlet
U
سرخ پوش
She was dressed in the latest fashion .
U
آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
mutton dressed as lamb
U
ادای جوانترها را درآوردن
to come dressed in your wedding finery
U
با لباس عروسی آمدن
dressed to the nines (teeth)
<idiom>
U
زیبا وبرازندهلباس پوشیدن
black out
U
حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black out
U
قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
to black out
U
قلم زدن
black out
U
خاموشی
he went there in black
U
اوبا جامه سیاه انجا رفت
look black
U
متغیر بنظر امدن
black
U
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black d.
U
دم گاز خفه کننده
to black out
U
سیاه کردن
in the black
<idiom>
U
سود بردن
black
U
سیاه رنگ
black
U
بازیگر دوم شطرنج
black
U
سیاه کردن
black
U
سیاه رنگی
black
U
سیاه
black
U
تیره
black
U
سیاه شده
black
U
چرک وکثیف
black
U
زشت
black
U
سیاهی
black
U
دوده لباس عزا
black
U
بستانکار بودن در حساب
black
U
تهدید امیز عبوسانه
black
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black
U
بی رنگ
platinum black
U
پلاتین سیاه
black vomit
U
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
jet-black
U
سیاه شبقی
Black sheep
U
جوجه اردک زشت
[اصطلاح روزمره]
ivory black
U
رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
platinum black
U
گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
night black
U
سیاه
he wears black
U
سیاه پوشیده است
black guardly
U
فحاش
ivory black
U
گرد سوخته استخوان
slate black
U
رنگ ارغوانی مایل بسیاه
furnace black
U
سیاهی کوره
eriochrome black
U
سیاه اریوکروم
black ant
U
مورچه سیاه
[حشره شناسی]
black widow
U
نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black wash
U
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
black smith
U
اهنگر
black smith
U
نعلبند
black slip
U
خفت پران
black shortness
U
ترک سیاه
black will take no other hue
U
بالای سیاهی رنگی نیست
black wash
U
رنگ سیاه
black vomit
U
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
gas black
U
دوده
channel black
U
دوده
carbon black
U
دوده
bone black
U
عاج سیاه
blacker than black
U
تراز فراسیاه
black writer
U
چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black short
U
شکستگی سیاه
slate black
U
رنگ سیاه سنگ لوحی
Black will take no other hue.
<proverb>
U
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
black section
U
گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding
U
سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering
U
دادوستددربازارسیاه
black marketeer
U
کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy
U
پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone
U
مهرهیسیاه
black square
U
خانهسیاه
black salsify
U
شنگ
black bread
U
نانسیاه
black ball
U
توپسیاه
jet-black
U
سیاه سیاه
black spot
U
جادهباآمارتصادفبالا
blue-black
U
آبیپررنگ
in black and white
<idiom>
U
بصورت نوشتار
You went in a black veil, but must come out in a w.
<proverb>
U
با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
There is no colour beyond black .
<proverb>
U
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
black coffee
U
قهوه بدون شیر
black coffee
U
قهوه سیاه
black armband
U
سرآستین
[برای سوگواری ]
Black and white.
U
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were all dreesd in black.
U
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
to look at the black side
[about something]
U
بدبین بودن
[برای چیزی]
give someone a black look
U
با خشم به کسی نگاه کردن
jet-black
U
سیاه براق و تیره
black and white
U
دستنوشته
black and white
U
سیاه و سفید
black wool
U
پشم سیاه
black box
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
to lool black
U
خشمگین یا متغیر بنظر امدن
to be in ones black books
U
مغضوب کسی واقع شدن
the black sea
U
دریای سیاه
black and white
U
چاپ
black eye
U
سیه چشم
black marks
U
سابقهی بد
black mark
U
سابقهی بد
black Marias
U
اتومبیل گشتی پلیس
black Maria
U
اتومبیل گشتی پلیس
black eyes
U
بدنامی
black eyes
U
سیاهی اطراف چشم
black eyes
U
چشم سیاه
black eyes
U
سیه چشم
black eye
U
بدنامی
black eye
U
سیاهی اطراف چشم
black eye
U
چشم سیاه
the black race
U
نژاد سیاه
black coral
U
پسر
black beetle
U
سوسک گرمابه
black ash
U
خاکستر سیاه
black art
U
سحر
black art
U
جادوگری
black anneal
U
سیاه گداختن
black a vised
U
سیه چرده
black a vised
U
سبزه دارای پوست تیره
animal black
U
ذغال حیوانی
aniline black
U
سیاه انیلینی
acetylene black
U
دوده استیلنی
aceko black
U
نوعی رنگ سیاه اسیدی
pitch-black
U
خیلی سیاه
pitch-black
U
قیرگون
pitch black
U
خیلی سیاه
black bile
U
صفرای سیاه
black bile
U
سوداء
black body
U
قسمت خطرناک
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black coffee
U
قهوه بی شیر
black coffee
U
قهوه تلخ
black cherry
U
الوبالو
black capitalism
U
سرمایه داری سیاه
black cap
U
کلاه سیاه
black cap
U
کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard
U
قره سنقر
black brittleness
U
ترک سیاه
black brittleness
U
شکستگی سیاه
black book
U
کتاب سیاه
black book
U
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black body
U
جسم سیاه
pitch black
U
قیرگون
black holes
U
حفره سیاه چاله سیاه
black holes
U
سیاهچاله
black markets
U
دربازارسیاه معامله کردن
black markets
U
بازار سیاه
black market
U
دربازارسیاه معامله کردن
black market
U
بازار سیاه
black tie
U
لباس عصر مردانه
black tie
U
کت نیمه رسمی مردانه
black belts
U
کمربند سیاه استاد جودو
black belt
U
کمربند سیاه استاد جودو
black sheep
U
بزگر
black sheep
U
بچه گیج وبی هوش
black sheep
U
کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black and blue
U
کبود و سیاه
black box
U
جعبه سیاه
black holes
U
سیاه چال
black holes
U
زندان تاریک
black hole
U
حفره سیاه چاله سیاه
black hole
U
سیاهچاله
black hole
U
سیاه چال
black hole
U
زندان تاریک
black board
U
تخته سیاه
black boxes
U
جعبه سیاه
black ice
U
یخ شفاف روی اب
black propaganda
U
تبلیغات خطرناک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com