Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
They changed seats .
U
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seats
U
مرکز مقر
seats
U
نشیمنگاه
seats
U
مقر
seats
U
جایگاه نشاندن
seats
U
محل اقامت
seats
U
جا
seats
U
صندلی
seats
U
نیمکت
seats
U
نشیمنگاه مسند
seats
U
سرین
seats
U
کفل
seats
U
پایه
seats
U
سکوی استقرار
seats
U
قسمت میانی زین اسب
seats
U
حرکت تعادلی
seats
U
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seats
U
جایگزین ساختن
orchestra seats
U
صندلیارکستر
country seats
U
خانهی اربابی
country seats
U
خانهی بزرگ روستایی
back to your seats
U
برگردید بجای خود
bucket seats
U
صندلی یکنفری
window seats
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
the hall seats one thousand
U
تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
changed
U
دگرگونی
Nothing has changed there.
U
آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
changed
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changed
U
عوض کردن
changed
U
تغییر دادن
changed
U
تغییر کردن عوض شدن
changed
U
معاوضه کردن خردکردن
changed
U
عوض کردن تغییردادن
changed
U
پول خرد مبادله
changed
U
تغییر
changed
U
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
changed
U
تغییر دادن تبدیل
changed
U
معاوضه
changed
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changed
U
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changed
U
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
changed
U
تعویض مبادله
changed
U
تبدیل
changed
U
فایل که حاوی رکوردهایی برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changed
U
متفاوت ساختن چیزی
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
To make reservations. To book seats.
U
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
short-changed
U
کلاهبرداری کردن
he changed his mind
U
منصرف شد
You haven't changed.
U
تو هیچ تغییر نکرده ای
[رفتار]
.
Their arrangement has changed .
U
قرارشان عوض شده است
he changed his mind
U
از ان خیال منصرف شد
My address has been changed .
U
آدرسم عوض شده است
short-changed
U
مغبون کردن
short-changed
U
کمتر پول دادن
short-changed
U
حق کشی کردن
short-changed
U
کش رفتن
short-changed
U
گوشبری کردن
It changed hands a few times before I got it.
U
چند دست گشت تا به من رسید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com