English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
The price includes flights and accommodation. U بها پرواز و مسکن را در بر دارد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flights U پرهای تیر
flights of fancy U بال خیال
flights shooting U مسابقه مسافت نه هدف
includes U قرار دادن شمردن
includes U شامل بودن متضمن بودن
includes U در برداشتن
includes U به حساب اوردن
accommodation U توافق
accommodation U همسازی
accommodation U تطابق
accommodation U قرار
accommodation U جا
accommodation U منزل وسایل راحتی
accommodation U سازش با مقتضیات محیط
accommodation U وام
accommodation U انطباق
accommodation U کمک
accommodation U برون سازی
accommodation U بوم گزینی
accommodation U تطبیق موافقت
accommodation U مساعده
accommodation bill U براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
accommodation coefficient U ضریب برابری
accommodation for the night U خوابگاه برای یک شب
subsidized accommodation U منزل با کمک هزینه [کرایه و غیره]
accommodation acceptance U برات دوستانه
accommodation bill U برات دوستانه
accommodation coefficient U ضریب تطابق
accommodation bill U سفته دوستانه
absolute accommodation U انطباق مطلق
accommodation ladder U پله تشریفاتی
married accommodation U جا برای شخص زن دار یاشوهردار
married accommodation U جا برای مردم متاهل
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand accommodation U تعدیل درخواستها
accommodation date U تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
additional bed [accommodation of persons] U تخت خواب اضافه
What is the price ...? قیمت ... چقدر است؟
What is the price ...? قیمت ... چقدر است؟
What is the price ...? قیمت ... چقدر است؟
mean price U قیمت متوسط
last price U قیمت اخر
least price U حداقل قیمت
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
just price U قیمت منصفانه
just price U قیمت عادلانه
Without ( beyond , above ) price . U بی نهایت قیمتی
asking price U قیمت مورد مطالبهی فروشنده
asking price U قیمت آخر
outside price U حد اکثر بها
all in price U قیمت کل
all in price U بهای کامل
price U بها
price U ارزش
price U بها قائل شدن
price U نرخ
price U قیمت
at any price U بهر بها
price U ارزش پولی کالا
at any price U بهر قسمت که باشد
price U قیمت گذاشتن
price U مبلغ شرطبندی
price system U نظام قیمتی
price war U جنگ قیمتها
price theory U اقتصاد خرد
price theory U نظریه قیمت
price taker U خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
price taker U قیمت را داده شده فرض کردن
price tag U اتیکت قیمت
price support U حمایت قیمت
price system U نظام قیمت
price tag U برچسب قیمت کالا
price system U نسبت و رابطه قیمتها با هم
prohibitive price U بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
reserve price U بهای قطعی
reserve price U اخرین بها
resale price U بهای خرده فروشی
resale price U قیمت فروش مجدد
repurchase price U قیمت بازخرید
regular price U قیمت عادی
reduced price U بهای نازل
reasonable price U قیمت عادله
reasonable price U قیمت معقول
quoted price U مظنه
quoted price U قیمت داده شده
reduced price U بهای کاسته بهای تخفیف دار
reserve price U قیمت نهایی بهای قطعی
price support U تایید قیمت
price list U فهرست قیمت
price line U خط قیمت
price limit U حد قیمت
price levels U سطح قیمتها
price level U سطح قیمت
price leadership U رهبری قیمت
price index U شاخص قیمت
price increase U ترقی قیمت
price homogeneity U همگنی قیمت
price freezing U تثبیت قیمت
price freezing U انجماد قیمت
price freeze U تثبیت قیمت ها
price fixing U ثابت نمودن قیمت
price list U لیست قیمت
price market U وضع کردن قیمت در انحصار
price of blood U خون بها
price support U قیمت حمایت شده از طرف دولت
price support U حمایت قیمتی
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
price stabilization U ثبات قیمت
price stabilization U تثبیت قیمت
price stability U ثبات قیمت
price stability U تثبیت قیمت
price setter U قیمت وضع کردن در انحصار
price rigidity U انعطاف ناپذیری قیمت
price responsiveness U انعطاف پذیری قیمت
price responsiveness U کشش قیمت
price reduction U کاهش قیمت
price ratio U نسبت قیمت
price of blood U دیه
price of blood U خون تاوان
price expectation U انتظارات درباره قیمت
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
We must settle the price first. U اول باید قیمت راطی کرد
Price are fixed here . U دراینجا قیمتها ثابت هستند
half-price U نیمبها
cut-price U جنسحراجشده
wholesale price U قیمت عمده فروشی
very low price U ثمن بخس
upset price U کمترین بهای مقطوع درهراج
unjust price U قیمت ناعادلانه
unit price U بهای واحد
unit price U قیمت واحد
unit price U واحد قیمت
unit price U واحد بهاء
trade price U قیمت صنفی
spot price U بهای جنس در معامله نقدی
At the price of. At the cost of . U به قیمت
Every man has his price . U هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
at a knock-down price U به قیمت مفت
crash price U قیمت مفت
give-away price U قیمت مفت
It's a steal at that price. U این قیمت مفت است.
half price U نصف قیمت
What is the price per week? U قیمت برای یک هفته چقدر است؟
What is the price per night? U قیمت برای یک شب چقدر است؟
At all costs . At any price . U به هر قیمتی که شده
To put a price on something . U روی چیزی قیمت گذاشتن
trade price U قیمت تجاری
trade price U قیمت عمده فروشی
sopt price U قیمت فروش نقدی
sopt price U قیمت روز
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
shadow price U قیمت سایهای
selling price U قیمت فروش
trade price U قیمت تجارتی
sale price U قیمت حراج
sale price U قیمت فروش
ruling price U قیمت روز
retail price U قیمت خرده فروشی
retail price U بهای خرده فروشی
resonable price U بهای عادله
sopt price U قیمت نقد
spot price U قیمت نقدی
spot price U قیمت برای فروش فوری
trade price U بهای تجارتی
the price was not reasonable U بهای گزافی بران گذاشته بودند
the price was not reasonable U بهای ان معقول بنظر نمیرسید
terminal price U قیمت نهائی
terminal price U قیمت تحویل
target price U قیمت موردنظر
target price U قیمت مورد نظر
support price U قیمت حمایتی
supply price U قیمت تولیدکننده
supply price U قیمت عرضه
standard price U قیمت پایه
standard price U قیمت استاندارد
spot price U قیمت تمام شده
reserve price U قیمت پایه در حراج
highest price U بیشترین قیمت
excess price U اضافه قیمت
excess price U قیمت اضافی
equilibrium price U قیمت در حالت توازن و تعادل
equilibrium price U قیمت تعادل
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
current price U قیمت جاری
conversion price U قیمت تبدیل
conversion price U بهای تبدیل
computed price U قیمت ساختگی معادل administeredprice
computed price U قیمت محاسبه شده
competitive price U قیمت جاری
competitive price U قیمت رقابتی
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
close price U قیمت نزدیک
charm price U قیمت چشمگیر
expected price U قیمت مورد انتظار
expected price U قیمت پیش بینی شده
factor price U قیمت عوامل
highest price U بالاترین قیمت
flexible price U قیمت انعطاف پذیر
fixed price U قیمت ثابت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com