Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The news shocked me.
U
این خبر مرا تکان داد (هول کردم )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shocked
U
ضربه
shocked
U
شوک
shocked
U
حمله عصبی
shocked
U
ضربه تکان
shocked
U
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocked
U
حمله غافلگیرانه
shocked
U
ضربت
shocked
U
صدمه ضربت
shocked
U
تصادم
shocked
U
ترساندن
shocked
U
تکان دادن
shocked
U
سراسیمه کردن
shocked
U
تکان
shocked
U
صدمه
shocked
U
هول
shocked
U
هراس ناگهانی
shocked
U
لطمه
shocked
U
تصادم تلاطم
shocked
U
ضربت سخت
shocked
U
تشنج سخت
shocked
U
توده
shocked
U
دچارهراس سخت شدن
shocked
U
ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shocked
U
هول وهراس پیدا کردن
shocked
U
تکان سخت خوردن
shocked
U
خرمن کردن
shocked
U
توده کردن
shocked
U
خرمن
shell-shocked
U
موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
I was stunned ( shocked , flabbergasted ) .
U
خشکم زد (متعجب ومبهوت )
what news
U
خبرتازه چه دارید
Thats no news to me.
U
این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
what news
U
چه خبر تازه دارید
news
U
اوازه
news
U
اخبار
news
U
خبر
keep up with the news
<idiom>
U
حفظ اطلاعات
Job's news
U
خبر بد
news agencies
U
بنگاه خبرگزاری
news agencies
U
آژانس خبری
news agency
U
بنگاه خبرگزاری
news agency
U
آژانس خبری
The news got round that he has come.
U
خبرپیچیدکه اوآمده است
They were devastated by the news.
U
این خبر آنها را بسیار پریشان کرد.
hot news
U
خبر دست اول
What is the latest news?
U
آخرین خبرها ( اخبار ) چیست ؟
That was exhilarating news.
U
روح این خبر روحم را شاد کرد
The news bowled her over .
U
این خبر کمرش را شکست
break the news
<idiom>
U
اول ازهمه خبر را رساندن
unofficial news
U
خبر غیر رسمی
good news
U
خبر خوش
good news
U
مژده
news writer
U
خبرنگار
news conferences
U
مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
news conference
U
مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
news-stands
U
جایگاه فروش روزنامه
news-stand
U
جایگاه فروش روزنامه
news stand
U
جایگاه فروش روزنامه
impartation of news
U
رساندن یا ابلاغ خبر
news agent
U
روزنامه فروش
news room
U
اطاق روزنامه خوانی
news agent
U
خبرگزار
news print
U
کاغذروزنامه
to skim ones the news
U
به اخبارنگاهی سطحی کردن
news reader
U
نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
to break news
U
فاش کردن اخبار
news vendor
U
روزنامه فروش
to pass on
[information or news]
U
به بقیه اطلاع دادن
He cried the news all over the town .
U
با داد وفریاد خبررا ؟ رشهر پرکرد
The news caused a sensation.
U
خبر مثل توپ صدا کرد
daily news paper
U
روزنامه یومیه
Bad news travels fast .
<proverb>
U
خبرهاى بد سریع پخش مى شوند.
Lets suppose the news is true .
U
حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
To pass the news by word of mouth .
U
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com