English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The meeting was postponed. U جلسه را عقب انداختند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
postponed U عقب انداختن
postponed U به تعویق انداختن
postponed U به تاخیر انداختن
postponed U عقب ماندن
postponed U بتعویق افتادن
postponed U در درجه دوم گذاشتن
postponed U پست تردانستن
postponed U بتعویق انداختن موکول کردن
My rent has been postponed. U اجاره ام عقب افتاده است
The show has been postponed. U نمایش عقب افتاده است
His departure has been postponed for two days. U حرکت او [مرد] دو روز به تاخیر افتاد.
meeting U ملاقات میتینگ
meeting U جلسه
meeting U نشست
in the meeting of d may U در جلسه سوم می
meeting U ملاقات اجتماع
meeting U اتصال برخورد میتینگ
meeting U انجمن
meeting U تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
meeting U انجمن جلسه
meeting U جنگ تن به تن
meeting U یک دوره مسابقه
meeting U تلاقی همایش
meeting U اجتماع
meeting U مجمع
race meeting U برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
meeting place U مکانملاقات
board meeting U جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
track meeting U مسابقه دوومیدانی
town meeting U انجمن بلدی شورای شهری
town meeting U انجمن شهری
to hold a meeting U جلسه منعقد کردن
to hold a meeting U داشتن
to hold a meeting U انجمن کردن
to call a meeting U جلسهای را اعلام کردن
to hold a meeting U مجلس
Those who attended the meeting. U کسانیکه در جلسه حاضر بودند
closed meeting U نشست مسدود
closed meeting U گردهمایی محرمانه
I very much look forward to meeting you soon. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
extraordinary meeting U نشست فوق العاده
extraordinary meeting U نشست ویژه
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
statutory meeting U مجمع عمومی قانونی
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
meeting engagment U روز تصادمی
mass meeting U انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
international meeting U مجمع بین المللی
indignation meeting U مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
hunt meeting U برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
general meeting U مجمع عمومی شرکت
general meeting U مجمع عمومی
general meeting U جلسه عمومی
general meeting U گردهمایی عمومی
meeting house U پرستش گاه
meeting house U معبد
public meeting U اجتماع
quaker meeting U انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
public meeting U تجمع
quaker's meeting U انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
prayer meeting U انجمن دعا
quaker's meeting U انجمن خاموش
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
official meeting U اجتماع رسمی
official meeting U ملاقات رسمی
meeting house U عبادتگاه
My sister says she's looking forward to meeting you. U خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
extraordinary general meeting U مجمع عمومی فوق العاده
closed-door meeting U مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
annual general meeting U مجمع عمومی سالانه
option of meeting place U خیار مجلس
annual general meeting U مجمع عمومی سالیانه
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
general meeting of share holders U مجمع عمومی صاحبان سهام
round robin (meeting or discussion) <idiom> U جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. U من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise ! U شما کجا اینجا کجا !
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com