Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The jewels were laid out beautifully.
U
جواهرات رابطرز زیبایی چیده بودند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beautifully
U
بقشنگی
beautifully
U
بخوبی
beautifully
U
بطور زیبا
This car wI'll do beautifully .
U
این اتوموبیل قشنگ بدرد مان می خورد
jewels
U
با گوهر اراستن مرصع کردن
jewels
U
سنگ گرانبها زیور
jewels
U
جواهر
jewels
U
گوهر
crown jewels
U
جواهرآلاتسلطنتی
laid on
<past-p.>
U
تعیین شده
to be laid up with something
U
از چیزی مریض شدن
twice laid
U
ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
laid
U
زمان گذشته و اسم مفعول lay
laid up
U
مریضدربسترخوابیده
laid on
<past-p.>
U
اختصاص داده شده
laid on
<past-p.>
U
منظور شده
laid on
<past-p.>
U
تهیه شده
laid up
<idiom>
U
بستری دررختخواب
to be laid up with something
U
بیماری گرفتن
new laid
U
تازه
new laid
U
تازه گذاشته
new-laid
U
تازه
new-laid
U
تازه گذاشته
laid up in bed
U
بستری
laid-back
U
بیشتاب
hard laid
U
سفت تابیده
She laid the book aside .
U
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
deep laid
U
موذیانه
deep laid
U
امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
laid up in bed
U
وضع
laid-back
U
آرام
laid-back
U
خونسرد
laid paper
U
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
soft laid
U
نرم تابیده
shroud laid
U
تشکیل شده از چهار رشته چهاررشتهای
laid up in bed
U
پیشه ویژه رشته
laid up in bed
U
وضع طبیعی راه پیچیدگی
shroud laid rope
U
طناب چهارلا
cold laid mixture
U
اسفالت سرد
shroud laid rope
U
طناب چهاربند
I was laid low with the flu.
U
آنفولانزا من را خیلی ضعیف کرد.
cable laid rope
U
طنابیکه ازسه رشته سه لایی بافته شده باشد
The dust was laid ( settled ) .
U
گرد وخاک نشست
A curse has been laid on the family .
U
خانواده لعنت شده یی است
hawse laid rope
U
طناب سه لا
the scene is laid in paris
U
جای وقوع
hawse laid rope
U
طناب سه بند
dry laid masonry
U
بنائی خشکه چین
I have laid up my car for repairs.
U
اتوموبیلم را برای تعمیرات خوابانده ام
the scene is laid in paris
U
درپاریس قرارداده شده است
dry laid masonry
U
فکافته خشکه چینی
He has laid hands on these lands.
U
دست انداخته روی این اراضی
The scene of the nover is laid in scotland.
U
صحنه داستان دراسکاتلند است
He laid down his life in the service of his country .
U
عمرش را درراه خدمت به وطن صرف کرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com