Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The infantry attacked in waves .
U
پیاده نظام بصورت موج ( موج) وار حمله کرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
infantry
U
پیاده
infantry
U
رسته پیاده نظام
infantry
U
پیاده نظام
infantry
U
سرباز پیاده
foot infantry
U
غیر سواره
foot infantry
U
پیاده
armored infantry
U
پیاده مکانیزه
armored infantry
U
پیاده زرهی
air infantry
U
پیاده نظام محمول هوایی
foot infantry
U
پیاده نظام
infantry man
U
سرباز پیاده
mounted infantry
U
سربازانی که در سفرسوارمیشوندولی پیاده می جنگند
mechanized infantry
U
یکان پیاده مکانیزه
light infantry
U
پیاده سبک اسلحه
light infantry
U
پیاده نظام سبک
infantry man
U
پیاده
attacked
U
تک کردن
attacked
U
حمله کردن
attacked
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked
U
مبادرت کردن به
attacked
U
اعتداء
attacked
U
تعدی
attacked
U
تاخت و تاز یورش
attacked
U
افند
attacked
U
تک
attacked
U
تکش
attacked
U
تاخت
attacked
U
حمله کردن بر
attacked
U
اصابت یا نزول ناخوشی
attacked
U
حمله
attacked
U
با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
attacked
U
مبادرت کردن به تاخت کردن
he was attacked by fever
U
تب کرد
he was attacked by fever
U
تب اوراخوابانید
new waves
U
نیوویو
waves
U
موجی بودن موج زدن
waves
U
هیجان
waves
U
موج رادیویی
waves
U
موج زدن
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
موج
waves
U
فر موی سر دست تکان دادن
waves
U
خیزاب
metric waves
U
موجهای متری
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
make waves
<idiom>
U
ایجاد دردسر
train of waves
U
قطار موج
thermal waves
U
امواج گرمایی
the waves of the sea
U
خیزابهای دریا
the waves of the sea
U
امواج دریا
hertzian waves
U
امواج هرتز
incoherent waves
U
امواج همدوس
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
crashing waves
U
امواج خروشان
radio waves
U
امواج رادیویی
ground waves
U
امواج زمینی
gravity waves
U
امواج ثقلی
sound waves
U
موج صوتی
shock waves
U
موج ضربهای
shock waves
U
موج ضربه
shock waves
U
موج ضربت
shock waves
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
tidal waves
U
امواج جزرومدی
tidal waves
U
موجهای پس از زمین لرزه
sound waves
U
صوت
gravitational waves
U
امواج گرانشی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
gravitational waves
U
امواج جاذبه
brain waves
U
امواج مغزی
bed waves
U
موج بستر
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
assault waves
U
موجهای هجوم
The waves were mountain - high .
U
موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند )
visualization of seismic waves
U
تجسمارتعاشاتزمینلرزه
transcription of seismic waves
U
آوانویسیارتعاشزمینی
detection of seismic waves
U
ردیابامواجمرتعش
amplification of seismic waves
U
تقویتکنندهامواجمتزلزل
deep water waves
U
موجهای زیرابی
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com