English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The field is wide open . It is up to you to take up the challenge . U بیا این گوی واین میدان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wide open U حمله
challenge U چالش
challenge U هماوردجویی
challenge U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge U دعوت بجنگ
challenge U رقابت کردن سرپیچی کردن
challenge U بمبارزه طلبیدن
challenge U طلب حق گردن کشی
challenge U اعتراض
challenge U سرتافتن متهم کردن
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
peremptory challenge U رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی از اصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
challenge [of a dog] U پارس سگی [پس از دریافت بوی شکار]
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
wide U تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
wide U خط کناری والیبال
wide U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wide U عریض
wide U گشاد
wide U فراخ وسیع
wide U زیاد
wide U پرت کاملا باز
wide U عمومی
wide U نامحدود وسیع
far and wide <idiom> U هرکجا
wide U پهن
wide U پهناور
far and wide U دورودراز
wide apart U زیاد از هم جدا
far and wide U درهمه جا
wide-awake U هشیار اگاه
wide angle U واید انگل
wide strip U نوار پهن
wide-awake U مسبوق
wide-awake U مراقب
wide of the subject U از موضوع پرت خارج ازموضوع
wide-awake U سرحال
world wide U مشهور جهان متداول درهمه جا
wide angle U عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide-awake U هوشیار
wide-awake U کاملا بیدار
wide angle U دارای زاویه دید بیش از معمول
wide awake U کاملا بیدار
wide flange U نیمرخ بال پهن
wide awake U هوشیار
wide eyed U حیرت زده
wide awake U هشیار اگاه
wide awake U مسبوق
wide angle U عدسی گسترش
wide awake U مراقب
wide awake U سرحال
wide-angle U دارای زاویه دید بیش از معمول
wide-angle U عدسی گسترش
wide-angle U واید انگل
is of a wide distribution U درخیلی جاهاپیدا میشود بسیارفراوان است
it is of a wide distribution U در خیلی جاها پیدا میشود بسیار فراوان است
a wide array of ... U آرایه وسیعی از ...
wide-eyed U متعجب
wide-awake U آگاهانه
wide-eyed U دارای چشم گشاد
wide eyed U دارای چشم باز
wide eyed U دارای چشم گشاد
wide-eyed U دارای چشم باز
of a wide scope U وسیع
wide eyed U متعجب
wide-eyed U حیرت زده
wide mouthed U دهن گشاد
wide of the mark <idiom> U از هدف به دور بردن ،نادرست
wide-ranging U متنوع - گوناگون
wide-angle U عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide strip mill U دستگاه نورد نوار پهن
wide-angle lens U لنززاویهعریض
She stared at him with wide eyes. U با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
give a wide birth to <idiom> U دورنگهداشتن از
wide flanged beam U تیراهن لبه پهن
to give wide berth to U دوری کردن از
To walk with ones feet wide apart. U گشاد گشاد راه رفتن
wide arm handstand U بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
wide area network U شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
to give wide berth to U کناره گیری کردن از
wide area network U شبکه گسترده
wide area network U شبکه راه دور
wide area network U شبکه بلند پوشش
wide flange beam U تیر بال پهن
wide area telephone service U سرویس تلفنی گسترده
She resolved to give him a wide berth in future. [She decided to steer clear of him in future.] U او [زن] تصمیم گرفت در آینده ازاو [مرد] دوری کند.
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U بلامتصدی
open U بی دفاع واریز نش
open U باز
open U فضای باز
open U زمین باز گسترده
open U مروحه را باز کنید
open U سکی
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U ازاد
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open U خط بازبی دفاع
open U اشکار
open U قابل بحث
open U باز شدن
open to any one U مباح
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
open U نابسته
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
the open U هوای ازاد
the open U ملا عام
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
the open U ملاء عام
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open U فایل خواندنی و نوشتنی
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U باز کردن باز شدن
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U گشوده سرگشاده
open U مفتوح
open U :باز
open U وزن ازاد
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open out U توسعه دادن
to open out U بسط دادن
to open out U گستردن
to open out U توسعه دادن
to open out U باز کردن
open out U بسط دادن
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
open U دایر
open U روباز
open U ازاد اشکار
open U شکفتن
open U مفتوح شدن
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U گشودن گشادن
open U بازکردن
open U واریز نشده
open U بی ابر
open U صریح
open U بی الایش
open U بی پناه
open U درمعرض
open U مهربان رک گو
open ditches U انهار رو باز
his palce is still open U است
his palce is still open U جای او هنوز خالی
open doored U در خانه باز مهمان نواز
he has an open hand U او دست بازاست
he did not open his lips U دهان نگشود سخن نگفت
he did not open his lips U خاموش ماند
open economy U اقتصاد باز
open ditches U زهکشهای روباز
open ditch U نهر روباز
i will t. you to open thedoor U ممنون میشوم اگر در را بازکنید
open code U سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
open country U زمین باز
open court U محکمه عمومی
open court U دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
open cover U بیمه نامه باز
open cover U بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
open credit U اعتبار نامحدود
open credit U اعتبار بدون ضمانت نامه
open cut U حفاری در فضای باز
keep an open house U مهمان نواز بودن
open exercise U ورزش در هوای ازاد
open eyed U گشاده چشم
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
open game U بازی باز شطرنج
open group U گروه باز
open guard U گارد باز
open handed U دست باز
open handed U گشاده دست گشاده کف
open handed U بخشنده
open hands U سخاوت
open hands U دست باز بودن
open hawse U زاویه میان دو لنگر
open hearted U دل و زبان یکی
open fire U شروع
open fire U اتش
open eyed U چشم باز
open eyed U بیدار
open eyed U هوشیار
open faced U گشاده رو
open faced U دارای سیمای بازو بی تزویر
open faces U گشاده رو
open file U ستون باز شطرنج
open file U فایل باز
he did not open his lips U لب نگشود
fly open U ناگهان باز شدن
open fire U شروع به تیراندازی کردن
open hearted U راست باز خوش گمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com