English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The entire city was plunged in darkness . U تمام شهر غرق درتاریکی بود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
darkness U نابینائی
darkness U تاریکی
darkness U بی بصیرتی
darkness U تیره گی
Somewhere in the darkness U جایی در میانی تاریکی
prince of darkness U اهریمن یا شیطان
his sight could p darkness U بینایی وی تاریکی رامی شکافت
They escaped under cover of darkness. U درتاریکی شب فرار کردند
entire U درست
entire U دست نخورده بی عیب
entire U کامل
entire U همگی
entire U درست یکپارچه
entire U تمام
plunged U غوطه ور شدن شناور شدن
plunged U غوطه
plunged U شیرجه
plunged U گودال عمیق سرازیری تند
plunged U سقوط سنگین فرو بردن
plunged U غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
plunged U شیرجه رفتن
plunged U ناگهان داخل شدن
plunged U فرود امدن
plunged U فرو رفتن
plunged U غوطه ور شدن
plunged U غوطه خوردن
plunged U فرو بردن
the entire sum U تمامی مبلغ
the entire property U تمامی ملک
plunged in war U سخت گرفتاریا دچار جنگ
entire leaf U برگ درست
entire delusion U اغفال صرف
entire delusion U فریب محض
A wave of anger swept over the entire world . U موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
The singer and his staff commandeered the entire backstage area. U خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
inner city U بخش مرکزی شهر
city U شهر
city U شهر
city U شهرک
city U شهر کوچک
New York City U نیویورک
Kuwait City U کویت
Guatemala City U پایتختگوآتمالا
garden city U شهریدرداخلیکباغستان
city boundary U شهرمرزی
Ideal City U [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
The city center . U میدان ( مرکز ) شهر
How far is it to city centre? U تا مرکز شهر چقدر راه است؟
Take me to the city centre? U مرا به مرکز شهر ببرید.
How do I get to city center? U چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
City Beautiful U [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
provincial city U شهرستان
city view U نمای شهر
Garden city U بوستان شهر
Vatican City U شهر واتیکان
Panama City U شهر پاناما
central city U مرکز شهر
they poured toward that city U سوی ان شهر هجوم کردند
central city U شهر مرکزی
to prostrate a city U شهری را با خاک یکسان کردن
mushroom city U شهری که زود ترقی میکند
city article U گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
the city has been proclaimed U قدغن هایی در شهربرقرارکرده اند
city editor U نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
city slicker U شهری
Mexico City U مکزیکوسیتی
city slicker U رند
City Hall U بلدیه
City Hall U شهرداری
City Hall U ساختمان شهرداری
empire city U نیویورک
city slicker U زرنگ
that city lies in ruins U ان شهر خراب
that city lies in ruins U است
gray air city U شهر با مه دود اکسیدی
brown air city U شهر با مه دود اسیدی
bombers raided the city U بمب افگن هابران شهرحمله کردند
The city was razed to the ground. U شهر با خاک یکسان شد
Ho Chi Minh City U شهر هوشی مین مرکز ویتنام جنوبی
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
To lay siege to a city . U شهری را محاصره کردن
to raze a city to the ground U شهری را با خاک یکسان کردن
Every man is a sovereign in his own city . <proverb> U هر کس به شهر خود شهریار است .
the hill overhangs the city U تپه به شهر مشرف است
What's the fare to city centre? U نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
bombers raided the city U بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
A series of city improvement works. U یکرشته کارهای عمرانی شهری
Gangs of youths went on the rampage through the inner city. U دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
Enemy troops poured into the city. U سربا زان دشمن ریختند داخل شهر
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there. U شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com