English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tasks U کار
tasks U وفیفه
tasks U تکلیف
tasks U امرمهم وفیفه
tasks U زیاد خسته کردن بکاری گماشتن
tasks U تهمت زدن تحمیل کردن
tasks U ماموریت
tasks U کار تکلیف
tasks U شغل
tasks U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks U کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود
assignment of tasks U واگذار کردن وفایف
assignment of tasks U تعیین وفایف
specified tasks U وفایف تصریحی
specified tasks U ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com