English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Signal a car to stop . U علامت بده که یک اتوموبیل بایستد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
signal U مخابره کردن
signal U هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal U علامت نشانه
signal U رسته مخابرات
signal U علایم مخابراتی مخابرات
signal U پیام
signal U علامت دادن
signal U خبردادن
signal U با اشاره رساندن
signal U با علامت ابلاغ کردن
signal U اشکار مشخص
signal U سیگنال علامت دادن
signal U نشان
signal U ارسال پیام به کامپیوتر
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal U شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
signal U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal U پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signal U اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signal U اخطار
signal U نشان راهنما
signal U علامت
g y signal U پیام روشنایی جی ایگرگ
you must w the signal U ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
b y signal b y U پیام روشنایی ب- ایگرگ
signal U کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
q signal U پیام کیو
i signal U پیام ای
r y signal U پیام روشنایی ار ایگرگ
signal U نشانه
signal U سیگنال
signal U علامت راهنمای خودرو
signal U مخابره کردن علامت دادن
non-stop U پایسته
non-stop U بیتوقف
non-stop U مدام
non-stop U بیوقفه
non-stop U یکسره
t stop U روش توقف با گذاشتن پای ازاد بطور عمودی پشت اسکیت دیگر
stop and go U پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
non-stop U یک ریز
to come to a stop U متوقف شدن [مهندسی]
non-stop U پیوسته
stop-go U رفتارتغییرپذیروغیرمداوم
stop out U دیر به خانه آمدن [شب]
to stop [doing something] U توقف کردن [از انجام کاری]
to stop [doing something] U ایستادن [از انجام کاری]
to stop [doing something] U دست کشیدن
stop over U توقف کوتاه مدت
to stop [doing something] U نگاه داشتن
to come to a stop U ایستادن [مهندسی]
until stop [up to the stop] U تا جای توقف
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
Stop here, please. لطفا همینجا نگه دارید.
stop over <idiom> U شب بین راه ماندن
stop off <idiom> U توقف بین راه
stop by <idiom> U ملاقات کردن
Last stop. All out. U آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن. [حمل و نقل]
to come to a stop U از کار افتادن [مهندسی]
stop U ایستادن توقف کردن
stop U استوپ داور بوکس
stop U ناک دان
stop U ورجستن
stop U ایستاندن
stop U برخورد
stop U گیره
stop U متوقف کننده
stop U مانع
stop U ایستگاه نقطه
stop U توقف منزلگاه بین راه
stop U منع
stop U خواباندن بند اوردن
stop U نگاه داشتن
stop U تعطیل کردن
stop U سدکردن
stop U از کار افتادن مانع شدن
stop U قطع کردن
stop U ایستادن
stop U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stop U نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stop U انجام ندادن عملی
stop U توقف انجام کار
stop U مکث
stop U ایست
stop U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stop U ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stop U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stop U توقف
stop U جلوگیری منع
stop U زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stop U متوقف کردن ایستگاه
signal element U عنصر علامتی
signal engineering U تکنیک جریان ضعیف
signal security U تامین مخابراتی
signal fidelity U وفاداری علائم
signal flag U پرچم مخابراتی
signal generator U علامت زا
signal generator U پیام ساز
second signal system U دستگاه علامتی دوم
signal letters U معرف
signal level U سطح علامت
signal level U سطح سیگنال
signal electrode U الکترد پیام ساز
signal lamp U لامپ خبر دهنده
signal lamp U لامپ سیگنال
signal generator U سیگنال مولد
signal generator U سیگنال ژنراتور
signal distance U فاصله علامتی
signal detection U علامت یابی
request signal U علامت درخواست
return to zero signal U علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
reference signal U سیگنال مرجع
signal area U منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
signal axis U محور مخابرات
signal axis U محورارتباطات
signal bridge U پل مخابره ناو
signal bridge U پل مخابرات ناو
signal caller U مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
signal center U مرکز مخابرات
signal center U مرکزارتباطات
signal center U مرکز پیام
signal communications U ارتباط و مخابرات
signal communications U ارتباطات مخابراتی
signal corps U رسته مخابرات
signal corps U قسمت مخابرات
railroad signal U علامت یا سیگنال راه اهن
signal light U چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
traffic signal U علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic signal U چراغ راهنمایی
traffic signal U نشانه روشن
video signal U پیام ویدئو
video signal U سیگنال یا علامت ویدئو
video signal U سیگنال ویدئویی
visual signal U علامت بصری
visual signal U علایم بصری
warning signal U علامت اعلام خطر
warning signal U علامت خطر
light signal U علامتنور
points signal U نقاطعلامتدار
signal ahead U چراغراهنماپیشرویشماست
signal gantry U علامتزیرپلی
sound signal علائم صدا
telegraph signal U علامت تلگرافی
synchronizing signal U پیام همزمان ساز
start signal U علامت شروع
signal man U متصدی علائم
signal man U دیدبان
signal normalization U هنجارسازی علامت
signal of distress U شلیک خطر
signal panel U پرده مخابرات
signal regeneration U باززایی علائم
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
signal services U خدمات مخابراتی
signal services U قسمتهای مخابراتی
signal strength U شدت صوت
signal tracing U ردگیری پیام
signal transformation U ترادیسی علائم
signal voltage U ولتاژ ورودی
signal voltage U ولتاژ دریافتی
signal voltage U ولتاژ سیگنال
spurious signal U علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
busy signal U علامت اشغال
flashlight signal U سیگنال چراغ قوه
chrominance signal U بخشی از سیگنال مانیتور رنگی که حاوی اطلاعات رنگ کم رنگ واشباع است
digital signal U علامت رقمی
clock signal U علامت زمان سنجی
fog signal U علامت مه
fog signal U علایم مه
advisory signal علامت یادآوری کننده
ghost signal U تصویر دوگانه
grid signal U سیگنال شبکه
guard signal U علامت نگهبان
command signal U علامت فرمان
communication signal U سیگنال مخابراتی
advisory signal U علامت هشدار
chrominance signal U پیام رنگ تابی
flash signal U سیگنال فلاش
flash signal U علامت فلاش
brightness signal U پیام روشنایی
air signal U علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
buzzer signal U ایمپولز شماره گیری
blanking signal U پیام خاموشی
drift signal U علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
control signal U علامت کنترل
enabling signal U علامت توانا سازی
error signal U سیگنال خطا
buzzer signal U علامت یا سیگنال شماره گیری
audible signal U علامت سمعی
analog signal U علامت قیاسی
first signal system U دستگاه علامتی اول
alarm signal U علامت اژیر خطر
hooting signal U سیگنال اتومبیل
acoustic signal U علامت صوتی
implusing signal U سیگنال ضربهای
line signal U سیگنال خط
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
main signal U سیگنال اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com