Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Next Saturday . This coming Saturday.
U
شنبه دیگه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Saturday
U
روز شنبه
I am tied up ( engaged ) on Saturday .
U
شنبه گرفتارم ( وقت ندارم )
She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too.
U
او
[زن]
موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او
[زن]
درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
(not) know if one is coming or going
<idiom>
U
نمی دانه چکار کند
have it coming
<idiom>
U
سزاوار تنبیه بودن
get what's coming to one
<idiom>
U
هرکسی نوع رفتار را خودش رقم میزند
up-and-coming
U
دارای آیندهی خوب
coming
U
اینده
up-and-coming
U
رو به ترقی
up-and-coming
U
رو به رونق
up-and-coming
U
در حال رشد
up-and-coming
U
در جهش
to be coming up to meet
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to be coming up to meet
U
به طرف کسی رفتن
to be long in coming
U
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
The time is coming soon when ...
U
به زودی وقتش می رسد که...
His coming here was quite accidental.
U
آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
coming in speed
U
حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
You had it coming to you. serves you right.
U
چشمت کور
You asked for it. You had it coming.
U
حقت بود ( خودت تقصیر داشتی )
to be a long time in the coming
U
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
He is a long time coming.
U
او
[مرد]
خیلی طولش می دهد
[دیر می کند]
.
We wI'll go to the seaside this coming ( next ) summer .
U
امسال تابستان می رویم کنار دریا
I am down and out . I dont know where my next meal is coming for .
U
برای نان شب معطل مانده ام
the tides ids coming up
U
جزرومد بالامی اید
The deadline is coming closer.
U
مهلت مقرر نزدیکتر می شود.
Things are coming to a critical juncture .
U
کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring.
U
در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com