Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
My car is held up at the customs .
U
اتوموبیلم ؟ رگمرک معطل مانده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
actual job
[job held]
[occupation held]
U
پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
held
U
نگاهداشته شده
held
U
نگاهداشته
hand held
U
دستی
held ball
U
گرفتن همزمان توپ
held in common
U
مشترک
they held culplabe
U
اورامقصر یا مجرم شناختند
held in common
U
مشاع
hand-held
U
آنچه قابل نگهداری در دست است
hand-held
U
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
hand-held
U
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
They held me culpable for the accident.
U
آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
hand held computer
U
کامپیوتر دستی
held in undivided shares
U
مشاع
Commemoration services were held .
U
مراسم یاد بودانجام شد
Ferdowsi is held in the greatest respect.
U
فردوسی مورد احترام فراوان است
The police held the crowd back.
U
پلیس جمعیت را عقب زد
He held me up
[slowed me down]
for a long time.
U
او
[مرد]
من را خیلی معطل کرد.
The reporter was held at the checkpoint for several hours.
U
خبرنگار چندها ساعت در محل بازرسی معطل شد.
their customs
U
رسوم ایشان
customs
U
گمرک
their customs
U
رسومشان
customs
U
دفتر گمرک
customs
U
گمرکات
customs
U
اداره گمرک
customs agent
U
واسطه گمرک
customs agent
U
کارگزار گمرک
customs agent
U
واسطه کارهای گمرکی
customs agent
U
نماینده گمرکی
customs appraisor
U
گمرکچی
customs appraisor
U
مامور گمرک
customs broker
U
واسطه امور گمرکی
to declare
[customs]
U
گمرک دادن
[گمرک]
Customs and Excise
U
اداره حقوق و عوارض گمرکی
customs declaration
U
اظهار نامه گمرکی
customs duty
U
تعرفه گمرکی
customs duty
U
حقوق گمرکی
customs officer
U
گمرکچی
customs duty
U
عوارض گمرکی
customs clearance
U
ترخیص از گمرک
customs entry
U
افهار یا اعلام ورود به گمرک
customs of the services
U
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
customs house
U
اداره گمرک
customs house
U
گمرکخانه
customs of war
U
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
customs duties
U
عوارض گمرکی
customs dutios
U
حقوق گمرکی
customs of war
U
اداب عرفی جنگ
customs officer
U
مامور گمرک
customs duties
U
حقوق گمرکی
customs tariff
U
تعرفه گمرکی
customs tariff
U
حقوق گمرکی
customs union
U
اتحادیه گمرکی
customs declaration
U
افهار نامه گمرکی
customs union
U
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
customs cleared
U
ترخیص شده
local trade customs
U
عرف تجارتی محل
customs entry form
U
افهارنامه گمرکی
united court of customs
U
appeals patent and دادگاه متحد استیناف و امورگمرکی و ثبت اختراعات
to bear any customs duties
U
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
to bear all customs duties and taxes
U
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com