English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in the beginning U درابتدا
at the very beginning U از همان اولش
from the beginning U از اول
in the beginning U دراغاز
beginning U اغاز
beginning U ابتدا
beginning U شروع
beginning U حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
This is only the beginning. U این تازه اول کتاب است
at [in] the beginning U در آغاز [درابتدا ]
beginning U بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد
beginning U نشانه آغاز یک رشته داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا نوار
beginning U قسمت اول
From beginning to end. From first to last . U از اول تا آخر
beginning of message U شروع پیام
from beginning to end U ازابتداتا انجام
from beginning to end U ازاول تا اخر
beginning of message U شروع پیغام
She is beginning to lose her looks . U قیافه اش را دارد از دست می دهد
beginning of the month U اول ماه
pasteternity beginning U ازل
eternity without beginning U ازل
beginning of negotiations U شروع مذاکره
At the beginning of the month (year). U سرش ؟ بسنگ خورد
At the beginning of the month (year). U سر ماه ( سال )
The child is beginning to talk. U بچه دارد زبان باز می کند
beginning of tape marker U علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
It marked the beginning of a war. U این آغاز جنگ بود.
I'm beginning to get scared [hungry] . U آهسته آهسته به ترس می افتم [گرسنه می شوم] .
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
further information U آگاهی بیشتر
information [on] about somebody] [something] U داده ها [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] U معلومات [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] U خبر [در باره کسی یا چیزی]
Where can I get information? U از کجا می توانم بپرسم؟
for your information U برای اگاهی شما
information [on] about somebody] [something] U آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
asking for information U استعلام
information U استخبار خبر رسانی
information U سوابق
information U پرسشگاه
information U تهمت
information U اتهام
information U اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
information U مفروضات اطلاعات
information U معلومات اگاهگان
information U اخبار
information U اطلاع
information U اطلاعات
information U اگاهی
information U خبر
information U معلومات
information U داده ها
information U اطلاع دادن
information U داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
information U نمایش اطلاعات روی وسله خارجی
information U دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
information U معلومات معیطات
information source U منبع اطلاعات
defense information U اطلاعات نظامی
information service U خدمات اطلاعات
information test U ازمون معلومات
information system U سیستم اطلاعاتی
information theory U نظریه اگاهی
information system U سیستم اطلاعات
information capacity U فرفیت خبری
information networks U شبکههای اطلاعاتی
information hiding U یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
information processing U تقویم اخبار
derived information U اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
defense information U اطلاعات دفاعی
information flow U روانه خبر
information explosion U انفجار اطلاعات
information center U مرکز جمع اوری اطلاعات
Please send me information on ... U خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
information center U مرکز اطلاعات
information bureau U مرکز جمع اوری اطلاعات
information service U سرویس اطلاعاتی
genetic information U اطلاعات وراثتی
information box U قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
information sheet U برگه اطلاعات
information revolution U تحول اطلاعات
information approach U روش کسب اطلاعات
information processing U نتیجه گیری ازاخبار
information retrieval U بازیابی اطلاعات
information providers U تهیه کنندگان اطلاعات
information program U اگاه سازی برنامه اطلاعات
information routing U مسیریابی اطلاعاتی
information processing U پردازش اطلاعات
information science U علم اطلاعات
flow of information U گردش اطلاعات
a few scraps of information U یک خرده اطلاعات [ناکافی]
false information U اطلاعات نادرست
information bits U بیتهای اطلاعاتی
information bureau U دفتر اطلاعات
information service U خدمت اطلاعاتی
information science U علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
information banks U بانکهای اطلاعاتی
information program U برنامه اگاه سازی
information counter U جایگاهاطلاعات
redundant information U یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
public information U اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
public information U اطلاعات عمومی
Ministry of Information . U وزارت اطلاعات
false information U خبر نادرست
perfect information U اطلاعات کامل
ministry of information U وزارت اطلاعات
information desk U میز اطلاعات
Where is the information desk? U میز اطلاعات کجاست؟
information office U دفتر اطلاعات
market information U اطلاعات و دادههای بازار
information console U کنسولاطلاعاتی
wrong information U اطلاعات نادرست
stationary information U اطلاعات لایتغیر
to pump somebody for information <idiom> U یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
information technology U تکنولوژی اطلاعات
to fish for information <idiom> U یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
to dig for information U جویای خبرشدن
leakage of information U نشت اطلاعات
to dig for information U خبرجویی کردن
troop information U برنامه اگاه سازی
teachnical information U اطلاعات فنی مربوط به یک وسیله
troop information U مرکزاطلاعات پادگان پست اطلاعات پادگان
information on demand U اطلاعات با تقاضا
to gather information [about; on] U جمع آوری کردن اطلاعات [در مورد]
hidden information U اطلاعات پنهان کرده
pieces of information U چندها تکه اطلاعات
information unit U واحد اطلاعات
information transmission U انتقال اطلاعات
a piece of information U یک تکه اطلاع
spacial information U اطلاعات فضایی [فاصله ای]
spatial information U اطلاعات فضایی [فاصله ای]
oral information U اطلاعات گفتاری [شفاهی]
information theory U نظریه خبر
information theory U نظریه اطلاعات
[pieces of] information U اطلاعات
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... U ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
input information U اطلاعات ورودی
lay an information against someone U بر علیه کسی اعلام جرم کردن
lay an information against some one U نسبت به کسی اعلام جرم کردن
inside information U اطلاعاتی که بمردمان بیرون داده میشود
information utility U utility computer
input information U اطلاعات اولیه
mark down U پایین اوردن قیمت
mark down U کاهش قیمت
mark down U کاهش قیمتها
mark mark U اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
to mark off U جدا کردن
mark up U افزایش قیمت
mark off U خط کشیدن
mark up U سود توزیع کننده کالا
mark of d. U نشان امتیازیا افتخار
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
to mark out one's course U طرحی برای رویه خود ریختن
mark U نشان
mark U نشان کردن نشان
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U علامت نشانه هدف
mark U بل گی_ری خوب
mark U 01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف
mark U نشانه کردن حریف
mark U علامت
mark U مارک
mark U ایه
mark U علامت گذاری روی چیزی
mark U سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark U علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark U وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mark U کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
mark U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark U قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
mark U بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark U کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark U پایه
mark U درجه
mark U پایه نقطه
mark U هدف
mark U داغ
mark U نشان علامت
mark U نمره
mark U ارزه
mark U مدرک
mark U مرز
mark U حد
mark U اثر
mark U علامت گذاری کردن
mark U علامت گذاری
mark U نمره گذاری کردن علامت
mark down U تنزل قیمت
mark U توجه کردن
mark U علامت گذاشتن
mark U گواهی
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
beside the mark U خارج ازموضوع
beside the mark U پرت
below the mark U پایین تر از میزان مقر ر
mark U نشانه
mark-up U سود توزیع کننده
personal information manager U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com