Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
electronic mail
U
پست الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
U
ایمیل
e-mail
[short for electronic mail]
U
ایمیل
email
[short for electronic mail]
U
پست الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
U
پست الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
U
رایانامه
e-mail
[short for electronic mail]
U
رایانامه
Other Matches
mail
U
جوشن
mail
U
زره دار کردن پست
mail
U
نامه رسان
mail
U
پستی
mail
U
باپست فرستادن
mail
U
پست
mail
U
مراسلات
mail
U
پست کردن
mail
U
پیام های ارسالی بین کاربران صفحه آگهی یا شبکههای مابین
mail
U
که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی
mail
U
سیستم ارسال نامه و بستههای پستی از یک محل به دیگری
by next mail
U
باپست اینده
by next mail
U
با پیت بعد
mail
U
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
e mail
U
سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه
mail
U
نامههای ارسالی یا دریافتی
e mail
U
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
mail
U
زره
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
mail
U
چاپار
mail
U
ارسال چیزی توسط پست
overland mail
U
پستی که از راه خشکی برود
ring mail
U
زره
sea mail
U
پست دریایی
snail mail
U
اصط لاح عامیه به پست معمولی
snail mail
U
و نه پست الکترونیکی
mail box
U
فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
computerized mail
U
پست کامپیوتری
certified mail
U
پست سفارشی
certified mail
U
پست سفارشی دو قبضه
mail box
U
جعبه پستی
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
mail orderly
U
پستچی
mail merging
U
ادغام پستی
mail merge
U
ادغام پستی
mail gram
U
پست زمینی
mail coach
U
دلیجان پستی
mail cart
U
گاری پست
mail cart
U
ارابه پستی
mail call
U
دریافت نامه از پستخانه
mail call
U
رسیدن نامه یا پست
overland mail
U
پست زمینی
Registered mail.
U
نامه سفارشی
there was no mail to day
U
امروز کاغذنداشتیم
voice mail
U
پست صوتی
mail services
U
خدمات پستی
voice mail
U
پست اوایی پست صوتی
junk mail
U
اقلام پستی ناخواسته
To mail a letter.
U
نامه ای رابه پست انداختن
registered mail
U
پست سفارشی
chain mail
U
زره زنجیری
air mail
U
پست هوایی
acknowledged mail
U
تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
accountable mail
U
پست یا نامه سفارشی و بیمه شده
there was no mail to day
U
امروز پست نبود
coats of mail
U
زره نیم تنهای
coat of mail
U
زره نیم تنهای
mail order
U
سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
mail order
U
سفارش کالا بوسیله پست
She didnt let me mail the shelf .
U
نگذاشت کاغذ را پست کنم
air mail receipt
U
رسید پست هوایی
mail order business
U
کسب و کار مکاتبهای
mail order of payment
U
دستور پرداخت کتبی
mail order house
U
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
to mail a letter
[American English]
U
نامه ای را با پست فرستادن
mail application programming interface
U
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
mail application programming interface
U
مجموعه استانداردها
electronic
U
سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic
U
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic
U
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic
U
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic
U
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic
U
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic
U
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic
U
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic
U
سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic
U
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic
U
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic
U
موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic
U
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic
U
الکترونیک
electronic
U
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic
U
الکترونیکی
electronic
U
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic
U
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic
U
مشابه 3510
electronic
U
روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic
U
باس ولتاژ کم
I dont quite remembered to post (mail)your letter.
U
کاملا" بخاطرم ماند ( یادم نرفت ) که نامه تان را پست کنم
electronic control
U
کنترل الکترونیکی
electronic current
U
جریان الکترونی
electronic computer
U
کامپیوتر الکترونیکی
electronic cottage
U
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
electronic control
U
فرمان الکترونیکی
electronic brain
U
مغز الکترونیکی
electronic camputer
U
ماشین حساب الکترونیکی
electronic charge
U
بار بنیادین
electronic components
U
اجزاء الکترونیکی
electronic control
U
تنظیم الکترونیکی
electronic beam
U
اشعه ی الکترونیکی
electronic calculator
U
حسابگر الکترونیکی
electronic concentration
U
غلظت الکترون
electronic tag
U
لباس ردیاب
electronic lens
U
عدسی یا لنز الکترونی
electronic jamming
U
تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic tagging
U
لباسردیاب
electronic viewfinder
U
پایندهتصویرالکتریکی
electronic scales
U
ترازویالکتریکی
electronic piano
U
پیانوالکتریکی
electronic ballast
U
بالنالکتریکی
electronic tag
U
مانیتور مچ پا
electronic current
U
جریان الکترونها
electronic engineer
U
مهندس الکترونیک
electronic modulation
U
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic music
U
موسیقی الکترونیکی
electronic navigation
U
ناوبری الکترونیکی
electronic navigation
U
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic office
U
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic pen
U
قلم الکترونیکی
electronic printer
U
چاپگر الکترونیکی
electronic publishing
U
انتشارات الکترونیکی
electronic radiation
U
تشعشع الکترونی
electronic microscope
U
میکروسکوپ الکترونی
electronic element
U
عنصر الکترونیکی
electronic magazine
U
مجله الکترونیکی
electronic engineer
U
کارشناس الکترونیک
electronic excitation
U
تحریک الکترونی
electronic filling
U
پر کردن الکترونیکی
electronic flash
U
فلاش الکترونی
electronic formula
U
فرمول الکترونی
electronic interfrence
U
تداخل الکترونیکی
electronic jamming
U
پخش پارازیت
electronic element
U
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic journal
U
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic locator
U
فلزیاب رادیویی
electronic rectifier
U
یکسوکننده الکترونی
electronic rectifier
U
یکسوساز الکترونی
electronic security
U
تامین الکترونیکی
electronic voltmeter
U
ولت سنج الکترونیکی
electronic deception
U
فریب الکترونیکی
electronic density
U
چگالی الکترونی
electronic emission
U
انتشار الکترونها
industrial electronic
U
الکترونیک صنعتی
electronic warfare
U
میدان جنگ الکترونیکی
electronic warfare
U
جنگ الکترونیک
electronic tuning
U
تنظیم الکترونی
electronic structure
U
ساختار الکترونی
electronic switch
U
سوئیچ الکترونی
electronic spreadsheet
U
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic transition
U
جهش الکترونی
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic counter measure
U
جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures
U
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
latent electronic image
U
تصویر الکتریکی پنهان
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
secure electronic transactions
U
استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
electronic fund transfer
U
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic power supply
U
منبع تغذیه الکترونیکی
electronic countermea sures
U
اقدامات ضد الکترونیکی
electronic data processing
U
پردازش الکترونیکی داده
electronic bulletin board
U
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
electronic transfer of data
U
انتقال الکترونیکی اطلاعات
industrial electronic computer
U
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
integrate electronic component
U
قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic data processing system
U
سیستم پردازش الکترونیکی داده
electronic counter counter measures
U
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com