Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
It this case , the purpose has been defeated .
U
دراین مورد نقض غرض شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defeated
U
نقض
defeated
U
شکست دادن
defeated
U
الغاء
defeated
U
باخت
defeated
U
بیقوارگی
defeated
U
از شکل افتادگی
defeated
U
شکست
defeated
U
مغلوب ساختن
defeated
U
هزیمت
on purpose
U
عمدا"
to purpose something
U
هدف چیزی
[انجام کاری]
را داشتن
purpose
U
قصد داشتن پیشنهادکردن
all purpose
U
همه منظوره
that is a to our purpose
U
این مخالف منظورماست
that is i. to this purpose
U
برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
to no purpose
U
بی نتیجه
to no purpose
U
بیخود
to what purpose
U
برای چه منظور
to no purpose
U
بیهوده
on purpose
<idiom>
U
عمری
for this purpose
<adv.>
U
با توجه به این
he was in purpose to do it
U
در نظر داشت که ان کار رابکند
for this purpose
<adv.>
U
از این رو
for this purpose
<adv.>
U
به این ترتیب
purpose
U
مفاد
purpose
U
غایت
purpose
U
مفهوم
purpose
U
غرض مقصود
purpose
U
هدف
purpose
U
نیت
for this purpose
<adv.>
U
بدین وسیله
purpose
U
قصد
purpose
U
عزم
purpose
U
منظور
purpose
U
هدف مقصود
purpose
U
غرض
purpose
U
عمد
purpose
U
پیشنهاد
purpose
U
درنظر داشتن
purpose-built
U
تکمنظوره برایمنظوریخاص
infirm of purpose
U
بی اراده
purpose of the dam
U
هدف سد
of set purpose
U
عمدا"
what is the purpose of thislaw
U
مقصود از این قانون چیست
special purpose
U
تک منظوره
genbral purpose
U
عام منظوره
it subserves our purpose
U
مارادر رسیدن بمقصودکمک میکند
multi purpose
U
چند منظوره
it subserves our purpose
U
بدرد کارمامیخورد
infirm of purpose
U
بی عزم
general purpose
U
هر کاره
he speaks to the purpose
U
بیهوده نمیگوید
he speaks to the purpose
U
با منظورسخن میگوید
general purpose
U
همه منظوره
genbral purpose
U
همه منظوره
cross purpose
U
قصد متقابل
special purpose
U
خاص منظوره
special purpose
U
یک منظوره
single purpose
U
تک منظوره
all purpose canister
U
قوطی مواد منفجره همه منظوره
all purpose machine
U
دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
purpose of the dam
U
منظور از سد
purpose made
U
کالای سفارشی
purpose made
U
کالاهای خاص
cross purpose
U
قصد مغایر
general purpose
U
بدرد هر کاری خورنده
purpose-built
<adj.>
U
سودمند
purpose-built
<adj.>
U
مفید
purpose-built
<adj.>
U
اجرا شدنی
purpose-built
<adj.>
U
قابل استفاده
purpose-built
<adj.>
U
هدفمند
purpose-built
<adj.>
U
شایسته
purpose-built
<adj.>
U
درست
purpose-built
<adj.>
U
مناسب
purpose-built
<adj.>
U
عملی
purpose-built
<adj.>
U
قابل اجرا
purpose-built
<adj.>
U
کارکردی
purpose-built
<adj.>
U
باصرفه
To do something on purpose ( deliberately ).
U
از قصد کاری را کردن
he speaks to the purpose
U
قصدی دارد
purpose-built
<adj.>
U
به درد بخور
purpose-built
<adj.>
U
دارای مزیت
purpose-built
<adj.>
U
بدرد خور
serve one's purpose
<idiom>
U
مفیدبودن شخص برای کاری مشخص
multi purpose machine
U
ماشین چند کاره
I intend going on purpose ( deliberately ) .
U
قصد سفردارم
general purpose ship
U
ناو چند کاربردی
multi purpose vehicle
U
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
general purpose register
U
ثبات همه منظوره
general purpose program
U
برنامه عام منظوره
general purpose program
U
برنامه همه منظوره
multi-purpose ladder
U
نردبانچندمنظوره
dual purpose gun
U
توپ دو کاره
general purpose interface
U
میانگیر همه منظوره
general purpose machine
U
دستگاه برای اهداف مختلف
special purpose computer
U
کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
general purpose computer
U
کامپیوتر همه منظوره کامپیوتر چند منظوره
special purpose programming language
U
زبان برنامه نویسی تک منظوره
general purpose interface bus
U
مسیر میانگیر همه منظوره
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly.
U
بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
general purpose operating system
U
سیستم عامل همه منظوره
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) .
U
امید وارم نظرتان را تأمین کند
Unimog
[a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks]
U
یونیماک
[حمل و نقل]
in case
U
چنانچه مبادا
in case
U
در صورتیکه
in any case
U
درهر حال
in case
U
هرگاه
In that case he is right.
U
د رآنصورت حق با اوست
use case
U
مجموعه ای از رویدادها
in case
U
برای احتیاط
in case of need
U
عنداللزوم
in that case
U
دراینصورت
that is not the case
U
مطلب چنین نیست
just in case
U
برای مطمئن بودن
just in case
U
احتیاطا
in no case
U
به هیچ دلیل
in no case
U
اصلا
in no case
U
به هیچ صورت
in no case
U
به هیچ وجه
in case
<idiom>
U
برطبق
case
U
پوشه
in that case
<adv.>
U
بعد
in that case
U
حال که چنین است
in this p case
U
دراین موردبخصوص
such being the case
U
حال که چنین است دراینصورت
in that case
<adv.>
U
پس
as may be the case
<adv.>
U
احتمالی
as may be the case
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
case
U
حرف بزرگ یا حرف معمولی
[فناوری چاپ]
in that case
<adv.>
U
دراینصورت
in that case
<adv.>
U
سپس
As the case may be .
U
برحسب مورد( آن)
as the case may be
U
تاچه مورد باشد
case
U
روکش کردن
case
U
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
case
U
روکش
case
U
وضع
case
U
موضوع حالت
case
U
دعوی
case
U
پرتزیر
Such is not the case . That is not so.
U
اینطور نیست
case
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case
U
دعوی مورد
case
U
چمدان
case
U
محاکمه
case
U
پوشانیدن صندوق
as the case may be
U
بسته بمورد
case
U
پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
case
U
حروف بزرگ یا حروف معمولی
case
U
کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
case
U
دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
case
U
تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
case
U
رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
case
U
صندوق
case
U
غلاف
case
U
پوشش
case
U
قاب
case
U
کیف
case
U
جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
case
U
درصندوق یاجعبه گذاشتن جلدکردن
case
U
قضیه
case
U
دعوی مرافعه
case
U
اتفاق
case
U
وضعیت موقعیت
case
U
حالت
case
U
جا
case
U
قالب قاب
case
U
پوسته
case
U
جلد
case
U
صندوق جعبه
case
U
: سرگذشت
case
U
پوشاندن
case
U
مسئله
case
U
غلاف پرچم
case
U
مورد غلاف
case of need
U
مباشر
case
U
فرف محفظه
case
U
جعبه
case
U
مورد
case
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
scroll case
U
قسمتطومار
screen case
U
صفحهنمایش
plastic case
U
جایپلاستیکی
case history
U
سوابق
spectacles case
U
جاعینکی
spiral case
U
جعبهمارپیچ
vanity case
U
کیفلوازم آرایش
weekend case
U
چمدانتعطیلاتآخرهفته
case history
U
تاریخچه
case histories
U
سوابق
packing case
U
جعبهبزرگچوبیکهدرآنچیزیراذخیرهمیکنیدویابهجاییمیبرید
writing case
U
محلنوشتن
attachT case
U
کیفدستی
passport case
U
جایپاسپورت
to put the case
U
فرض کردن
transfer case
U
جعبه انتقال نیرو
transmission case
U
جعبه دنده
case histories
U
شرح حال
watch case
U
قاب ساعت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com