English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Iranian goods are usally solid. U جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
iranian U ایرانی
iranian U اهل ایران
iranian U وابسته به ایران
i knew you for an iranian U شما را ایرانی می پنداشتم شمارا ایرانی میشناختم
of iranian nationality U ایرانی
indo iranian U وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
in iranian territory U در خاک [سرزمین] ایران
of iranian nationality U تابع ایران
indo iranian U هند و ایرانی
This is an Iranian custom. U این یک رسم ایرانی است
The Iranian currency. U پول رایچ ایران
I come from Iran . I am Iranian. U من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
the iranian nation U ملت ایران
iranian mathematical sociaty U انجمن ریاضیات ایران
iranian physical society U انجمن فیزیک ایران
iranian state railways U راه اهن دولتی ایران
A part of Iranian territory. U بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
He reanimated the Iranian agriculture. U کشاورزی ایران رازنده کرد
Persian [Iranian ] calendar U گاه شماری ایرانی [تقویم فارسی]
journal of the iranian mathematical soci U ماهنامه انجمن ریاضی ایران
This car is of Iranian make (manufacture). U این اتوموبیل ساخت ایران است
solid U جسم [بدن]
solid looking U دارای قیافه جامد وبیروح
solid U بدن [کالبد]
solid U تنه
solid U تن
solid U ناب
solid U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solid U توپر نیرومند
solid U مکعب حجمی
solid U یک پارچه
solid U منجمد سخت
solid U بسته
solid U قوی خالص
solid U استوار
solid U محکم
solid U سه بعدی
solid U مکعب
solid U سخت
solid U ماده جامد سفت
solid U ز جسم
solid U جامد
solid U قابل اطمینان
solid U پر
solid U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid U ثابت
solid U توپر
solid U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solid U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
solid U تیمی با بازیگران خوب
solid U توپر سخت محکم
solid U سخت پا
solid U یکسان فضائی
solid U یکپارچه
solid U دج
crystalin solid U جامد متبلور
solid partition U جداگر یکپارچه
solid jet U فوران پر
solid propellant U سوخت جامد
solid line U خط پر
solid shaft U محور توپر
solid sodding U پوشش یکدست چمنی
solid solution U محلول جامد
solid solution U کریستال مخلوط
solid state U حالت جامد
solid geometry U هندسه ی فضایی
solid geometry U هندسه فضایی
monoatomic solid U جامد تک اتمی
solid angle U زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
solid angle U زاویه فضایی
solid body U جسم سخت
solid color U رنگ یکدست
solid dam U سد کور
solid dam U سد بی دررو
solid door U لنگه در توپر
solid floor U کف زیر بر
solid dike U اب بند
solid geometry U هندسه سه بعدی
of solid build U خوش بنیه
solid shot U ساچمهخالص
It must have a solid foundation. U اساس کار باید محکم باشد
Seven solid years. U هفت سال تمام (پیاپی،آز گار )
regular solid U کثیرالاضلاع پنج ضلعی منظم
solid-state U مربوط به وسایل نیمه هادی
solid-state U وسیله ذخیره حافظه با وضعیت ساکن
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
solid figure U تن
solid figure U بدن [کالبد]
solid figure U جسم [بدن]
solid figure U تنه
solid fuel U سوخت جامد
This is a very solid car. U این اتوموبیل خیلی محکم است
solid wire U سیم تک رشته
solid state U نیمه هادی
solid support U تکیه گاه جامد
color solid U سه بعدی رنگ نما
Why should I buy a foreign car in preference to an Iranian car? U چرا اتوموبیل ایرانی رابگذارم ویک اتوموبیل خارجی ( فرنگی ) بخرم ؟
solid-shade dyeing U یکدست و همرنگ
solid-state laser U لیزر حالت جامد [فیزیک]
solid state component U مولفهء حالت جامد
solid state circuitry U مدارات حالت جامد
solid state cartridge U کارتریج نیمه هادی
solid state cartridge U کارتریج حالت جامد
solid state device U دستگاه حالت جامد
substitutional solid solution U محلول جامد جانشینی
solid rubber tyre U لاستیککائوچوییسفت
solid-rocket booster U راکدثابتبالارونده
solid state physics U فیزیک حالت جامد
solid state diffusion U پخش حالت جامد
airless solid injection U تزریق بدون کمپرسور
solid-shade dyeing U رنگرزی یکنواخت
unit solid angle U زاویه واحد فضایی
gas solid chromatography U کروماتوگرافی گاز- جامد
get the goods on someone <idiom> U فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
available goods U کالاهای موجود
goods U امتعه
goods U کالاها
goods U اجناس
goods U جنس
d. of goods U تحویل کالا یا اجناس
goods U کالا
stolen goods U کالای مسروقه
the goods in question U کالای موردبحث
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
substitute goods U کالاهای جانشین
supporting goods U کالاهای حمایتی
stolen goods U مال مسروقه
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
capital goods U دارایی ثابت
white goods U پارچه سفید نخی
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
valuable goods U اشیاء باارزش
valuable goods U اشیاء بهادار
to t. a cusomer for goods U کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
to boycott goods U تحریم کردن کالا
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
stolen goods U اموال مسروقه
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
complementary goods U کالاهای مکمل
consolidate goods U کالاها را ادغام کردن
consumer's goods U کالای مصرفی
consumption goods U کالاهای مصرفی
contrabanded goods U اموال و اشیا قاچاق
common goods U کالای مورد نیاز عموم
collective goods U پارک و غیره
collective goods U مانند جاده
staple goods U کالای بسیار ضروری
spot goods U کالاهای اماده تحویل
spot goods U کالاهای موجود
carriage of goods U حمل و نقل کالا
checking of goods U بررسی امتعه
collection of goods U دریافت کالا
collective goods U کالاهای جمعی
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
dry goods U اجناس خشک
substandard goods U اجناس بنجل
dry goods U خشکبار
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
luxury goods U کالاهای تجملی
consumer goods U اشیاء مصرفی
consumer goods U کالاهای مصرفی
transport of goods U رفت و آمد بار
goods train U قطار باربری
goods train U قطار حمل کالا
goods trains U قطار باربری
goods trains U قطار حمل کالا
transport of goods U حمل و نقل بار
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
nondurable goods U کالاهای بی دوام
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
manufactured goods U کالایکارخانهساز
goods wagon U واگنحملکالا
business goods U کالای تولیدی
capital goods U کالاهای سرمایهای
goods station U ایستگاهکالاهایتجارتی
yard goods U اجناس ذرعی
bonded goods U کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods U کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods U فهرست تجارتی
deliver the goods <idiom> U موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
consumer goods U کالای مصرفی
Contraband goods. U کالای قا چاق
acceptance of goods U قبول کردن کالا
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
appropriation of goods U ضبط مال التجاره
attractive goods U کالاهای جذاب
bill of goods U صورت کالا
white goods U حوله سفید ملافه
d. in second hand goods U سمسار
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
goods and chattels U اموال و دارائیهای منقول
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
goods afloat U کالای در راه
on receipt of the goods U بوصول کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
order for goods U سفارش کالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com