English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I was stunned ( shocked , flabbergasted ) . U خشکم زد (متعجب ومبهوت )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Flabbergasted. Stupified . Stunned . U مات ومبهوت
flabbergasted U بسیارمتعجبوشگفتزده
To be flabbergasted ( astonished) . U غرق در شگفتی ( حیرت ) شدن
To be flabbergasted (bewildered). U انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
stunned U گیج کردن بی حس کردن
stunned U حیرت زده کردن
stunned U گیجی
stunned U سراسیمه کردن
shocked U ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocked U حمله غافلگیرانه
shocked U ضربت
shocked U صدمه ضربت
shocked U تصادم
shocked U تصادم تلاطم
shocked U ضربه تکان
shocked U حمله عصبی
shocked U خرمن
shocked U توده
shocked U تشنج سخت
shocked U ضربت سخت
shocked U لطمه
shocked U هراس ناگهانی
shocked U هول
shocked U صدمه
shocked U تکان
shocked U توده کردن
shocked U خرمن کردن
shocked U شوک
shocked U ضربه
shocked U ترساندن
shocked U تکان دادن
shocked U سراسیمه کردن
shocked U دچارهراس سخت شدن
shocked U ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shocked U هول وهراس پیدا کردن
shocked U تکان سخت خوردن
The news shocked me. U این خبر مرا تکان داد (هول کردم )
shell-shocked U موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com