English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
His knowledge has no limits. U دانش اوحد واندازه ای ندارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
limits U محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
off limits U منطقه ممنوعه
off limits U اماکن ممنوعه برای نظامیان
the utmost limits U منتها
probability limits U حدود احتمالی
limits of confidence U حدود اطمینان
method of limits U روش کرانی
limits method U روش کرانی
time limits U محدوده زمانی
time limits U محدودیت زمانی
speed limits U سرعت مجاز
speed limits U حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
class limits U حدود طبقه
confidence limits U حدود اعتماد
confidence limits U حدود اطمینان
the utmost limits U دورترین منتهای کوشش
graphic limits U حدود گرافیکی
time limits U حد زمانی
His greed knows no limits. U حرص وطمع اش اندازه ندارد
To some extent. Within limits. U تا اندازه ای
To exceedones limits. U از حد وحدود خود تجاوز کردن
center of gravity limits U محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent. U دور برداشتن ( جسور شدن )
knowledge U علم
i have no knowledge of it U هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
self knowledge U خوداگاهی
knowledge U ادراک
knowledge U دانایی
to a knowledge U دانش اندوختن
knowledge U دانش
immediate knowledge U معرفت بیواسطه
it came to my knowledge U من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
to my knowledge <adv.> U تا اونجایی که من میدونم
knowledge U شناخت
to a knowledge U کسب معرفت کردن
knowledge U آگاهی
knowledge U شناخت
knowledge U شناسایی
knowledge U طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
knowledge U نرم افزاری که دانش
knowledge U دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
knowledge U سیستم کامپیوتری که عکس العملهای ذخیره سازی
knowledge U آنچه دانسته است
knowledge U بصیرت
knowledge U دانش
knowledge U معرفت
knowledge U وقوف
knowledge U دانایی علم
knowledge U اگاهی
knowledge U اطلاع
knowledge U علم
to reach for knowledge U دانش کوشیدن
knowledge representation U نمایش دانش
relativity of knowledge U نسبی بودن دانش
To acquire knowledge. U دانش فرا گرفتن
It is common knowledge that ... U این را همه کس بخوبی میدانند که ...
reservoir of knowledge U مخزن یا گنج دانش
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
knowledge base U پایگاه معلومات
He did it with his fathers knowledge. U با اطلاع پدرش اینکار راکرد
knowledge representation U بازنمود دانش
to reach for knowledge U برای یافتن
knowledge acquisition U کسب معلومات
knowledge acquisition U دانشیابی
knowledge acquisition آگاهی یابی
general knowledge U علم اجمالی
indirect knowledge U معرفت غیرمستقیم
carnal knowledge U بغل خوابی
carnal knowledge U جماع
global knowledge U اطلاع سراسری
expert knowledge U تخصص
every branch of knowledge U هرشاخه ازعلوم
empirical knowledge U معرفت تجربی
carnal knowledge U مجامعت
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge base U پایگاه اگاهی
knowledge domain U قلمرو اگاهی
knowledge of results U اطلاع از نتایج
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
knowledge of a language U دانستن زبانی
knowledge representation U نمایش معلومات
knowledge is power U دانایی توانایی است توانابودهرکه دانابود
knowledge work U کار اطلاعاتی
meta knowledge U اگاهی غیرنمادین
knowledge industries U صنایع اطلاعاتی
knowledge engineering U مهندسی معلومات
knowledge engineer U مهندسی دانش
knowledge engineer U مهندسی اگاهی
knowledge domain U قلمرو دانش
personal knowledge of the judge U علم قاضی
equivalent knowledge credit U تصدیق اعتبار علمی
equivalent knowledge credit U تصدیق دانش علمی
Zeal without knowledge is a runaway horse . <proverb> U جانفشانى و تعصب جاهلانه ,همچون اسبى افسار گسیخته است .
Madrklmh that every human being is conscious knowledge U مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge. U روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com