Perdic | He was engrossed in conversation . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 20 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	He was engrossed in conversation . U	فوتبالیستها دارند قبل از بازی خودرا گرم می کنند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	They have got engrossed in conversation . U	صحبت آها گه انداخته
Other Matches

	engrossed U	انحصارشده
	engrossed U	کاملا اشغال شده
	engrossed U	مجذوب
	conversation U	گفتگو
	conversation U	گفت وشنید
	conversation U	مکالمه محاوره
	To engage someone in conversation . U	کسی را بحرف کشیدن
	to join in [on] a conversation U	واسطه شدن [میانجی شدن] در مذاکره ای
	To strick up a conversation with somebody. U	سر صحبت را با کسی باز کردن
	upsetting conversation U	گفتگو ناراحت کننده
	At this point of the conversation. U	صحبت که به اینجا رسید
	telephone conversation U	گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
	criminal conversation U	عمل منافی عفت
	telephone conversation U	مکالمه تلفنی
	mensal conversation U	گفتگوی سر میز
	She turned the conversation to another subject. U	او [زن] موضوع را [به چیزی دیگر] عوض کرد.
	The water and electricity have been cut off our conversation , the U	آب وبرق ما قطع شده است
	To pick up (to lose) the thread of conversation. U	رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy