Perdic | He was dismissed though (while) he was in fact innocent. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 71 (6 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	He was dismissed though (while) he was in fact innocent. U	اخراج شد درصورتیکه بی گناه بود

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	As a matter of the fact. in fact . in point of fact. U	درحقیقت
	Consider yourself dismissed. U	حساب کنید که شما مرخص شده اید.
	dismissed U	عزل شده
	dismissed U	معزول
	innocent U	ادم بیگناه ادم ساده
	innocent U	بی ضرر
	innocent U	مبری
	innocent U	معصوم
	innocent U	مبرا مقدس
	innocent U	بی تقصیر
	innocent <adj.> U	ساده دل
	innocent U	بیگناه
	everybody is presumed innocent U	فرض بربرائت است
	innocent passage U	عبور بدون ضرر
	i insist that he is innocent U	جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
	innocent passage U	مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
	everybody is presumed innocent U	اصل بر برائت است
	the fact that U	اینکه
	Despite the fact that… U	با وجود اینکه
	It's a well-known fact that .... U	این را همه کس بخوبی میدانند که ...
	the fact that U	این امرکه
	I know it for a fact. U	این یک حقیقت مسلم است
	in fact U	به عبارت دیگر
	in fact U	برای مثال
	in fact U	یعنی
	The fact is that… U	قدر مسلم اینست که ...
	I appreciate the fact that ... U	من قدر این را می دانم که ...
	We know it for a fact that… U	برایمان کاملا" معلوم است که ...
	in fact U	براستی
	in fact U	درحقیقت
	fact U	حقیقت
	fact U	وجود مسلم
	fact U	بوده
	fact U	واقعیت
	an a fact U	تمام شده
	In view of the fact that … whereas … U	نظر به اینکه
	Not to mention the fact that … U	حالا بگذریم از اینکه...
	In fact, that is just what is good about it. U	اتفاقا"خوبیش در همین است
	matter-of-fact U	بطور واقعی
	in point of fact <idiom> U	براستی ،واقعا
	matter of fact <idiom> U	چیزی واقعا درست باشه
	matter-of-fact <idiom> U	چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
	matter-of-fact U	حقیقت امر
	matter of fact U	بطور واقعی
	matter of fact U	حقیقت امر
	to confess the fact U	اقراربعمل کردن
	anestablished fact U	امر محقق
	The fact of the matter is. . . . . . . U	حقیقت امر اینست که ...
	as a matter of fact U	حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
	owing to the fact that U	نظر به اینکه
	issue of fact U	نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
	mistake of fact U	اشتباه موضوعی
	in view of the fact that U	نظر به اینکه
	owing to the fact that U	از انجایی که چون
	in point of fact U	خوب بخواهید بدانید
	owing to the fact that U	به واسطه اینکه
	presumption of fact U	استنباط از روی امارات
	established fact U	محرز
	established fact U	امر محقق
	in point of fact U	حقیقت امر اینست که
	to evolve a fact U	چگونگی امری را فاهر کردن
	fact of life U	حقیقتزندگی
	fact sheet U	برگهایحاویاطلاعاتمشخصدربارهچیزی
	fact-finding U	ماموریتکشفحقیقت
	ignorance of fact U	جهل موضوعی
	We should not have lost sight of the fact that ... U	ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
	fact finding body U	هیات تحقیق
	fact finding body U	کمیسیون تحقیق
	mistake of fact is a good defence U	اشتباه حکمی دفاع محسوب میشود
	This contract is in fact ascrap of paper . U	این قرار داد درواقع یک کا غذ پاره است

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy