English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He licked ( smacked ) his lips . U لب ودهنش آب افتاد ( از روی لذت وخوشی )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I licked my lips [in anticipation] . U دهنم آب افتاد.
licked U لیسه
licked U لیسیدن
licked U زبان زدن
licked U زبانه کشیدن
licked U فراگرفتن
licked U تازیانه زدن مغلوب کردن
licked U لیس
smacked U مزه مخصوصی داشتن
smacked U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
smacked U طعم
smacked U صدای سیلی یا شلاق مزه
smacked U ماچ
smacked U ماچ صدادارکردن
smacked U کف دستی زدن
smacked U کتک زدن
smacked U کاملا
smacked U یکراست
smacked U ضربه محکم در هنگام ابشار
lips U واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
lips U Second Per LogicalInferences
lips U استاندارد و اندازه گیری توان پردازش از موتور واسط
to purse one's lips U قهر کردن
To pout ones lips . U لب غنچه کردن
To lick ones lips . U شکم خود را برای چیزی صابون زدن
He had a cigar between his lips . U یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
to escape one's lips U از دهان کسی در رفتن
ripe lips U لبهای قرمز
red lips U لبهای قرمز
purse the lips U بستن لبها
my lips are sealed U لبهایم رابسته اند
he did not open his lips U لب نگشود
he did not open his lips U دهان نگشود سخن نگفت
he did not open his lips U خاموش ماند
smile played on his lips U تبسم برلبانش بوسه میزد
From your lips to God's ears! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
commissure of lips of mouth U سطحاتصالدولب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com