English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He just missed going to jail. U چیزی نمانده بود بزندان بیافتد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jail U زندانی کردن
jail U حبس کردن
jail U محبس
jail U زندان
jail U حبس
He was sent to jail. U اورابه زندان انداختند
put in jail U در زندان افکندن
put in jail U به زندان انداختن
To beak jail . U از زندان فرار کردن
We missed you very much. U جایت خیلی خالی بود
I missed you. U دلم برایت تنگ شد
missed U از دست دادن احساس فقدان چیزی راکردن گم کردن
missed U خطا کردن
missed U خطا
missed U سوتی !
missed U نداشتن فاقدبودن
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed U : دوشیزه
missed U از دست رفتن
I missed the connection. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
we missed our mark U تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
missed approach U فرود اضطراری
missed approach U فرود ناقص
His plan miscarried . He missed the target U تیرش بخطا رفت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com