Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He is very cartious ( circrmspect, reserved ) .
U
خیلی ملاحظه کار است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reserved
U
رزرو شده
i was reserved for it
U
تنها برای من مقدر شده بود
all right reserved
U
هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
reserved
U
خوددار
reserved
U
ذخیره
reserved
U
اندوخته
reserved
U
خاموش کم حرف
reserved
U
محتاط
reserved words
U
کلمات ذخیره شده
reserved words
U
کلمههای رزرو
reserved words
U
کلمههای محافظت شده
He is reserved and aloof .
U
آدم دیر آشنایی است
He is quite reserved and formal.
آدم خیلی خشک و رسمی است
reserved word
U
کلمه محفوظ
reserved list
U
صورت افسران دریایی ذخیره یا احتیاط
reserved character
U
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
reserved character
U
کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
reserved area
U
مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
copyright reserved
U
حق طبع یا چاپ محفوظ است
reserved for security purposes
U
تامینی
reserved for unexpired risks
U
ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com