Perdic | He is trying to run before he has learned do walk. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 97 (7 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	He is trying to run before he has learned do walk. <proverb> U	او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	learned U	فاضل عالمانه
	learned U	دانشمند
	learned U	عالم
	learned U	دانا
	the learned professions U	علوم سه گانه
	learned behavior U	رفتار اموخته
	learned man U	عالم
	parrot learned U	طوطی وار یاد گرفته
	I learned my lesson the hard way. I burned my finger. I paid dearly for it. U	چوبش راخورده ام
	walk out on U	ترک گفتن
	walk-up U	بی آسانسور
	walk-on U	بازیگر فرعی
	to take a walk U	گردش کردن یا رفتن
	to walk off U	ناگهان رفتن
	walk out U	اعتصاب کردن
	walk off with U	دزدیدن
	walk out U	کاری راناگهان ترک کردن
	walk out on U	قال گذاشتن
	walk out on U	خالی ازسکنه کردن
	walk off with U	بلند کردن
	walk through U	بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
	walk-up U	آپارتمان طبقهی اول
	He can hardly walk. U	بزور راه می رود
	to walk U	به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
	to walk in U	قدم نهادن در
	to walk in U	توآمدن
	to walk in U	واردشدن
	to walk in U	داخل شدن
	to walk	قدم زدن
	walk (all) over <idiom> U	انجام هرکاری که دوست داشته باشه
	walk out <idiom> U	ناگهانی رفتن
	walk away/off with <idiom> U	دزدیدن
	walk all over someone <idiom> U	براحتی برنده شدن
	take me for for a walk U	مرابه گردش ببرید
	take a walk U	گردش کردن
	i know you by your walk U	من شما را از گام برداری
	walk U	پیاده رو
	walk U	مسابقه راهپیمایی
	walk U	گام معمولی اسب
	go for a walk U	گردش رفتن
	do not walk U	راه نروید
	to walk away with U	ربودن
	to walk away with U	دزدیدن
	to walk off with U	ربودن
	to walk off with U	دزدیدن
	i know you by your walk U	میشناسم
	walk U	گردش پیاده گردشگاه
	walk U	گردش کننده راه رونده
	walk U	راه پیما
	walk U	راه رو
	walk U	راه رفتن گام زدن
	to go for a walk U	گردش رفتن
	walk U	گردش کردن پیاده رفتن
	walk of life <idiom> U	طرز زندگی کردن
	walk on air <idiom> U	روی ابرها راه رفتن (ازخوشحالی)
	to walk around the block U	دور بلوک خیابان راه رفتن
	cat walk U	راه رو اویخته
	walk the plank <idiom> U	مجبور به استعفا شدن
	walk the plank <idiom> U	مجبور به ترک کشتی بوسیله دزدان دریایی
	walk of life U	شغل
	to walk on eggshells <idiom> U	در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
	walk of life U	پیشه
	cat-walk U	راهرو باریک
	walk the floor <idiom> U	بیقرار بودن
	cock of the walk U	پهلوان میدان
	to walk the plank U	چشم بسته روی الواری که دربغل کشتی نصب سده راه رفتن وتوی دریا افتادن
	walk-ups U	آپارتمان طبقهی اول
	walk-ups U	بی آسانسور
	walk back U	شل کردن
	code walk through U	گردش درطول برنامه
	walk back U	به عقب خم شوید
	gravel walk U	جاده سنگ فرش
	gravel walk U	سنگ فرش
	milk walk U	گشتی که شیر فروش میزند گشت
	to walk the chalk U	بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
	parapet walk U	سنگرقدم زدن
	side walk U	پیاده رو
	to walk a bicycle U	دوچرخه را با دست بردن
	cat walk U	تک گذر
	to walk fast U	تندراه رفتن
	sheep walk U	چراگاه گوسفند
	cat walk U	ادم رو
	to walk . To go on foot. U	پیاده رفتن
	to walk the boards U	بازیگری کردن
	walk-in wardrobe U	راهرویجارختی
	milk walk U	دور
	Lets go for a walk ( stroll) . U	برویم یک قدری بگردیم ( قدمی بزنیم )
	To walk with firm steps . U	با قدمهای محکم راه رفتن
	To walk with ones feet wide apart. U	گشاد گشاد راه رفتن
	To sit (walk) straight. U	راست نشستن ( راه رفتن )
	He cannot sit up, much less walk [ to say nothing of walking] . U	او [مرد] نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
	covered parapet walk U	گذرگاهسنگرسرپوشیده
	Lets walk to the edge of water. U	بیا تا لب آب قدم بزنیم
	learn to walk before yaou run. <proverb> U	قبل از اینکه بدوى راه رفتن را یاد بگیر.
	You cannot make a crab walk straight . <proverb> U	نمى توان خرچنگ را واداشت منظم و صاف راه برود .
	We had a nice long walk today. U	امروز یک پیاره روی حسابی کردیم

Recent search history

Forum search

Search history is off. Activate

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy