Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 19 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He feels bad about it . He is concerned about it.
U
از این موضوع ناراحت است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feels
U
احساس کردن
feels
U
لمس کردن محسوس شدن
He feels he must have the last word.
U
او فکر می کند که حتما باید حرف خودش را به کرسی بنشاند.
the air feels chitly
U
هواسردیاخنک است
velvet feels soft
U
مخمل به لامسه نرم است
He feels shame at failing in his exam .
U
ازاینگه در امتحان مردود شده خجالت می کشد
concerned
[by]
<adj.>
U
تحت تاثیر
concerned
<adj.>
U
دلواپس
concerned
U
علاقه مند
so far as I'm concerned
U
تا آنجا که به من مربوط می شود
as far as I'm concerned
<adv.>
U
تا آنجا که به من مربوط می شود
concerned
U
مضطرب
self concerned
U
بفکر خود
She is not concerned with all that .
U
با این کارها کاری ندارم
I am not concerned with whether or not it was tru the mI'll .
U
با راست ودروغ بودن آن کاری ندارم
where work is concerned
U
اگر مربوط به کار بشود ...
Where the adults are concerned …
U
تا آنجائیکه موضوع به بزر گسا لان مربوط می شود ...
Clinch the deal while the concerned party is stI'll keen
U
تا طرف گرم است معامله را انجام بدهید
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...