English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
charge coupled device U دستگاه بار جفت شده
charge coupled device U دستگاه توام با بار
charge coupled device U اسباب تزویج علامت
charge coupled device U حافظه با اطلاعات چرخان
Other Matches
coupled U جفت شدن
coupled U پیوستن
coupled U زن وشوهر بهم بستن
coupled U دوتا
coupled U جفت
coupled with this U علاوه براین
coupled U زوج
coupled U جفت نیرو
coupled U وصل کردن
coupled U جفت کردن
coupled U ترکیب با یکدیگر
coupled U جفت شدن درگیر شدن
coupled U تزویج شدن
coupled U دو نامزد
coupled U زن و شوهر
coupled U زوج نیرو
coupled U زوج یا جفت
direct coupled U مستقیما جفت شده
coupled mode U روش کنترل خودکار
emitter coupled U جفت شده از راه ساتع کننده
coupled mode U روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
coupled columns U ستون های دوتایی
tightly coupled U کامپیوترهای بهم وابسته
emitter coupled logic U طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
device U دستگاه اسباب وسیله
device U وسیله جانبی
device U اپارات
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U حیله
device U الت
device U تجهیزات
device U مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U عامل
device U ماشین یا وسیله کارا
device U لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device U وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device U اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U PRN برای پورت چاپگر
device U دستگاه
device U شیوه
v , device U ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
I/O device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device name U نام دستگاه
device U فزاره
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U ابزار
device U اسباب
device U ضامن
device U شعار دستگاه
device U اختراع
device U تمهید
device U خارضامن
device U چاشنی
device U وسیله
pull device U عامل کششی
pull device U ماسوره کشش مین
safety device U دستگاه ضامن
safety device U ضامن
safety device U خارضامن
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
send only device U دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
clamping device U وسایل قید و بست
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
MCI device U وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
pressure device U عامل فشاری مین
output device U دستگاه خروجی
microcoding device U دستگاه ریزبرنامه نویسی
overcurrent device U دستگاه حفافت
passive device U دستگاه منفعل
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
picking device U دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
point device U بسیار درست
point device U کاملا راست
point device U بی عیب
pointing device U وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pointing device U دستگاه اشاره گر
pressure device U ماسوره فشاری
peripheral device U دستگاه جنبی
overload device U فیوز گرمایی
mapping device U دستگاه نگاشت
drawing device U دستگاه ترسیمه
display device U دستگاه نمایش
discrete device U دستگاه گسسته
device cluster U گروه دستگاه
device code U کد دستگاه
device dependent U وابسته به دستگاه
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
device flag U پرچم دستگاه
device handler U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device independence U مستقل از دستگاه
device independence U استقلال دستگاه
device number U شماره دستگاه
dressing device U دستگاه مستقیم کنی
firing device U ماسوره مین
logic device U دستگاه منطقی
combination device U ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
device driver U محرک دستگاه
communication device U دستگاه ارتباطی
input device U دستگاه ورودی
illuminating device U تجهیزات روشنایی
ignition device U وسیله احتراق
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
gripping device U متعلقات گیره و بست
electroreceptive device U وسیله برقی
nonohmic device U دستگاه غیر اهمی
dedicated device U دستگاه اختصاصی
firing device U ماسوره
firing device U عامل منفجرکننده
device status U وضعیت دستگاه
warning device U وسیلههشدار
active device U دستگاه فعال
active device U دستگاه کنشی
storage device U دستگاه انباره
storage device U انباره
storage device U دستگاه ذخیره سازی
analog device U دستگاه قیاسی
analog device U دستگاه انالوگ
storage device U دستگاه ذخیره
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
symbolic device U دستگاه سمبلیک
timing device U وسیله
timing device U ساعتی
So dont try to device yourself . U سعی نکن خودت را گول بزنی
locking device U ابزار
fastening device U پوچگیره
To take someone in . to device ( fool ) someone . U کسی را گول زدن
physical device U ابزار مادی
military device U اسباب ارتشی
synchronous device U دستگاه همزمان
synchronous device U دستگاه همگام
antifriction device U وسیله ضد اصطکاک
antifriction device U مکانیسم ضد اصطکاک
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
lifting device U ابزار بالا بر
sighting device U دوربین دستگاه نشانه روی
sighting device U وسیله نشانه روی
bending device U کج گیر
binary device U دستگاه دو حالته
bistable device U دستگاه دوپایا
sequential device U دستگاه ترتیبی
antisweep device U ضامن ضد مین روبی
audio device U دستگاه سمعی
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
asynchronous device U دستگاه ناهمگام
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
storage device U دستگاه انبارش
antirecovery device U ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antisweep device U ضامن ضد جمع اوری مین
asynchronous device U دستگاه غیرهمزمان
antiwatching device U ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
safety locking device U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
automatic steering device U سکان خودکار
metal detection device U دستگاه فلزیاب
metal detecting device U دستگاه فلزیاب
input/output device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
output [of a circuit or device] U خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
firing pressure device U ماسوره فشاری مین
firing pull device U ماسوره کششی مین
installable device driver U درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
mass storage device U دستگاه تل انبارش
mass storage device U دستگاه انبوه ذخیره
optical recognition device U دستگاه تشخیص نوری
sequential access device U دستگاه با دستیابی ترتیبی
pipe bending device U لوله خمکن
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
solid state device U دستگاه حالت جامد
secondary storage device U دستگاه حافظه ثانوی
input output device U دستگاه ورودی و خروجی
ingot conveying device U تجهیزات انتقال شمش
time delay device U دستگاه تاخیردار
slat tilt device U وسیلهسرازیریمیله
peripheral device port U قسمتاصلیتنظیماتمحیط
graphic input device U دستگاه ورودی گرافیکی
graphic output device U دستگاه خروجی گرافیکی
head cleaning device U وسیله هد پاک کن
high lift device U وسایل برای زیاد
coupling guide device U دستگاهحافظاتصال
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
air navigation device U دستگاههدایتهوایی
voice operated device U دستگاه با کار افت صدایی
unit record device U دستگاه ضبط واحد
sequential storage device U دستگاه انباره ترتیبی
audio response device U دستگاه جواب دهنده سمعی
data entry device U دستگاه داده دهی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com