Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Dead ( blind ) drunk. As drunk as a lord .
U
مست خراب ( مست لایعقل )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blind drunk
U
مستمخمور
dead drunk
U
بکلی مست
dead drunk
U
سست خراب
drunk
U
مستی دوران مستی
drunk
U
خیس
He was so drunk that…
U
بطوری مست بود که
drunk
U
مخمور
To get drunk.
U
مست شدن ( کردن )
drunk
U
مست
punch-drunk
U
مشت مستی
he walks as if he were drunk
U
چنان راه میرود که گویی مست است
drunk and incapable
U
مست و سست
punch-drunk
U
سر بههوایی
punch-drunk
U
گیجی
He was drunk with success.
U
سرمست از موفقیت بود
I wasnt drunk , but just tight.
U
مست نبودم فقط کله ام قدری گرم شده بود
To play the drunk . To start a drunken row.
U
مست بازی در آوردن
blind leading the blind
<idiom>
U
The blind can not lead the blind.
<proverb>
U
کور کى مى تواند کور دگر را راهنمایى کند.
lord it over
<idiom>
U
رئیس بازی درآوردن ،به صورت رئیسبودن ، رفتارکردن
the lord is my p
U
خداوندپناه من است
the lord
U
رب
our lord
U
خداوند ما
the lord of all being
U
رب العالمین
lord
U
مانند لردرفتار کردن
lord
U
عنوان لردی دادن به
lord a
U
مدعی العموم
lord
U
ملاک حکمروایی کردن
lord
U
مالک
lord
U
لرد شاهزاده
lord
U
فرمانروا
lord
U
ارباب خداوندگار
lord
U
خداوند
lord
U
صاحب
lord
U
ارباب
lord's supper
U
شام خداوند
lord advocate
U
دادستان کل مامور به اسکاتلند
Law Lord
U
فردحائزشرایطرسیدگیبهدادگاه
Lord's Prayer
U
دعای خداوند
the lord will provide
U
خداوسیله خواهد ساخت
lord's supper
U
شام واپسین
lord chancellor
U
بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
lord's day
U
یکشنبه
lord's table
U
میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
lord paramount
U
صاحب تیول عمده
lord paramount
U
خداوند
lord paramount
U
اقا
lord of misrule
U
متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
lord lieutenant
U
نماینده پادشاه در ایالات
the lord will provide
U
خدا میرساند
the lord's supper
U
شام خداوند
lord chancellor
U
رئیس کل داوران
the lord's supper
U
عشاربانی
lord chancellor
U
رئیس کل قضات محاکم
may the Lord be your refuge and protector.
U
خدا پشت وپناهت باشد
to create a man a lord
U
کسیراسمت سردی دادن
lord stew of the household
U
خوانسالار
lord chief justice
U
رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
lord high stew of england
U
رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
blind
U
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
blind
U
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
blind
U
طاقنما
to be blind to
U
ندیدن
to go it blind
U
بی پرواکاری راکردن
to be blind to
U
نفهمیدن
to go it blind
U
بی گداربه اب زدن
blind
U
کور کردن
blind
U
: کور
blind
U
پناه
blind
U
:چشم بند
blind
U
اغفال کردن
blind
U
پرده
blind
U
گرفتن
blind
U
مخفی گاه
blind
U
خیره کردن
blind
U
نابینا
blind
U
:کورکردن
blind
U
غیر خوانایی
blind
U
چراغ اعلام خطر
blind
U
تاریک ناپیدا
blind
U
سنگر
blind
U
بدون دید مستقیم پرسنل
blind
U
کمینگاه
blind
U
چراغ چشمک زن
blind
U
بی بصیرت
blind
U
در پوش
blind
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blind
U
چشمک زدن علامت دادن
blind
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blind
U
درز یاراه
blind window
U
پنجره نما
blind zone
U
منطقه کور
ventilation blind
U
پیش پنجره
double blind
U
دوسوکور
Venetian blind
U
پنجره کرکره
born blind
U
کور مادرزاد
To know someone blind spots.
U
رگ خواب کسی را بدست آوردن
day blind
U
روزکور
word-blind
U
کسیکهبدلیلعقلیدرخواندنبامشکلروبروست
blind bridle
U
لگام چشمبنددار
color blind
U
فاقد حساسیت نسبت برنگ
colour blind
U
کوررنگ
color blind
U
رنگ کور
Roman blind
U
درپرشرومانی
blind cloth
U
پردهکرکره
moon blind
U
روزبین
moon blind
U
شبکور
blind alley
U
کوچه بن بست
blind alley
U
شاخه بن بست
blind stiteh
U
کور نخبه
hoodman blind
U
مرد کلاهدار
hoodman blind
U
لوطی
hoodman blind
U
اوباش
hoodman blind
U
گردن کلفت
he strike him blind
U
چنان زد که کورش کرد
he is blind to kindness
U
مهربانی نمیفهمد چیست
green blind
U
نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
moon blind
U
دچار اماس نوبتی
murphy blind
U
چشم بند اسب
blind alleys
U
کوچه بن بست
blind alleys
U
شاخه بن بست
sun blind
U
سایبان
sun blind
U
پرده پنجره
strike blind
U
با ضربه کور کردن
stone blind
U
کاملا کور
spanish blind
U
دریچه کرکرهای
snow blind
U
برف کوری
snow blind
U
برف کور
sand blind
U
دارای چشم تار
roller blind
U
پرده فنردار قرقره ایی
night blind
U
شبکور
gravel blind
U
تقریبا کور
blind valley
U
کور دره
blind date
U
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind flange
U
فلانژ سرپوشیده
blind flange
U
فلانژ کلاهک
blind fold
U
چشم بستن
blind fold
U
کورکردن
blind fold
U
با چشم بسته
blind gate
U
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
blind hole
U
سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
blind hole
U
سوراخ کور
blind hole
U
سوراخ مسدود
blind keyboard
U
صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
blind letter
U
نامهای که نام ونشان روشن ندارد
blind matching
U
همتاسازی بی نام
blind nut
U
مهره کور
blind of one eye
U
یک چشم
blind dialling
U
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
blind analysis
U
تحلیل بی نام
blind dates
U
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind storey
U
تریبون کلیسا
blind spot
U
نقطه کور
blind spot
U
نقطه ضعف
blind spots
U
نقطه کور
blind spots
U
نقطه ضعف
blind a lley
U
کوچه بن بست
blind arcade
U
طاقنما
blind circuit
U
مدار یک طرفه
blind circuit
U
مداری که ارسال پیام در ان یک طرفه انجام میشود
blind coal
U
زغال سنگ بی شعله
blind diagnosis
U
تشخیص بی نام
blind one eye
U
از یک چشم کور
blind pass
U
پاس بدون دید یار
blind pass
U
پاس کور
blind rivet
U
پرچ کور
blind transportation
U
ارسال یک جانبه
blind transportation
U
ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
blind search
U
جیستجوی بی نتیجه
blind pipe
U
لوله کور
blind side
U
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
blind score
U
امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
blind pass
U
کالیبر کور
blind pipe
U
لوله غیرمشبک
blind bombing zone
U
منطقه بمباران محدود
blind copy receipt
U
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
blind carbon copy
U
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
blind man's buff
U
چشم بندانک
blind man's buff
U
از من داری
blind drainage area
U
حوزه ابریز بسته
The illiterate person is blind .
<proverb>
U
بیسواد کور است .
to turn a blind eye to something
U
چیزی را زیر سبیلی رد کردن
to turn a blind eye to something
U
چیزی را نادیده گرفتن
To lose ones sight . To go blind.
U
کور شدن
He is blind in the left eye .
U
چشم چپ اش کور ( نابینا ) است
blind mans buff
U
ازمن داری
double blind method
U
روش بی نام مضاعف
blind mans buff
U
چشم بندی چشم بندانک
To overlook. To turn a blind eye.
U
چشم پوشیدن (نادیده گرفتن )
To turn a blind eye to something. To overlook something.
U
چیزی را نادیده گرفتن
In is an affair of the heart . Love is blind .
U
کار کار دل است
dead
U
توپ کم جان
dead
U
گوی بولینگ ضعیف
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
dead
U
دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
dead even
U
کاملا مساوی
dead
U
کلیدهای صفحه کلید که باعث رویدادن یک عمل می شوند مثل Shift
dead
U
ساکن
dead
U
متوفی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com